Get Mystery Box with random crypto!

بادها چون به خروش آیند عطرها دیر نمی پایند اشک ها لذتِ امروزند | به رسم یادگار♪



بادها چون به خروش آیند
عطرها دیر نمی پایند
اشک ها لذتِ امروزند
یادها شادی فردایند

اگر آن خندهٔ مهر آلود
بر لبم شعلهٔ آهی شد
سفر عمر چو پیش آمد
بهرمند توشهٔ راهی شد

عشق اگر غم به دلم می داد
یا خود از بند غمم می رست
گره ای بود که در قلبم
آسمان را به زمین می بست

عشق اگر زهر دورویی را
با می هستی من می آمیخت
برگ لرزان امیدم را
بر سر شاخه شعر آویخت

عشق اگر شعله دردی بود
که تنم در تب آن می سوخت
ِسوزنی بود که بر لبهام
لب سوزان ترا می دوخت

روزی از وحشت خاموشی
در دلم شعر غریوی شد
که پریزادهٔ قلب من
عاقبت عاشق دیوی شد

گرچه امروز ترا دیگر
با من آن عشق نهانی نیست
باز در خلوت من ز آن یاد
نیست شامی که نشانی نیست

دانم از عشق تو بگسستن
بر من خسته روا باشد
لیک در مذهب ما دانی
گله از دوست خطا باشد

چنگ چون تار ز هم بگسست
کس بر آن پنجه نمی ساید
گنه از شدت طوفان هاست
عطر اگر، دیر نمی پاید ...

#فروغ_فرخزاد


@BeRasme_Yadegar