به رسم یادگار♪

2021-08-15 20:20:21

چون سنگها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی
دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است
با برگهای مرده هماغوش می کنی
ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت که مرا نوش می کنی
تو درهٔ بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
در سایه ها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش می کنی

#فروغ_فرخزاد


"پی نوشت"

این غزل را فروغ با توجه به شعر هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) سروده است
همانطور که در بیت آخر به نام "سایه" اشاره می کند
شعر سایه اینگونه آغاز می شود

امشب به قصهٔ دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-15 16:33:02

هر آنکس که در بیم و اندوه زیست

بر آن زندگی زار باید گریست

#فردوسی


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-15 14:02:15

براى همه خوب باش
آنكس كه فهميد
هميشه در كنارت خواهد بود
و آنكس كه نفهميد
روزى دلش براى تمام خوبيهايت تنگ می شود

#فروغ_فرخزاد


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-15 12:17:54

خارها خوار نیستند
شاخه ‌های خشک
چوب های دار نیستند
میوه‌ های کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند
پیش از آنکه برگهای زرد را
زیر پای خویش سرزنش کنی
خش خشی به گوش می‌رسد
برگهای بی گناه
با زبان ساده اعتراف می‌کنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب می‌خورد

#قیصر_امین‌پور


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-15 10:21:04

بهترین چیز رسیدن به نگاهی ست
که از حادثهٔ عشق تر است ...

#سهراب_سپهری


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 15:00:03

صد وعده امید به دل داده ‌ام دروغ
چون من مباد هیچکسی شرمسار خویش

#صائب_تبريزی


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 12:38:06

دانمت آستین چرا پیش جمال می ‌بری
رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمی‌ کند کز پس و پیش بنگری

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری

غایت کام و دولتست آن که به خدمتت رسید
بنده میان بندگان بسته میان به چاکری

روی به خاک می ‌نهم گر تو هلاک می‌ کنی
دست به بند می ‌دهم گر تو اسیر می ‌بری

هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی
پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری

بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد
گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری

گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود
می ‌روی و مقابلی غایب و در تصوری

جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری

سعدی اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان
ملک یمین خویش را گر بکشی چه غم خوری

#سعدی


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 10:40:51

ما در ظلمتیم ، بدان خاطر که
کسی به عشق ما نسوخت
ما تنهاییم ، چرا که هرگز کسی ما را
به جانب خود نخواند
عشق های معصوم،بی کار و بی
انگیزه اند
و دوست داشتن از سفرهای دراز
تهی دست باز می گردد
و دیگر امید درودی نیست
امید نوازشی نیست'

#احمد_شاملو


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2021-08-10 23:22:21 باز کردن / نظر دهید

2021-08-10 23:22:02 ♪


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید