Get Mystery Box with random crypto!

. 'خداحافظ پرنده‌ی سیاه. خداحافظ نور آبی. خداحافظ شرم بوسه‌ی و | Berkeh☕️📚📖✏️🎶🎥

.
"خداحافظ پرنده‌ی سیاه. خداحافظ نور آبی. خداحافظ شرم بوسه‌ی وداع."
*
میگم مینوخانوم، برای کی شال می‌بافی؟ مینوخانوم با موی کوتاه سپید و دستهای چروک و لبخندی که از فیلم‌های سیاه‌سفید ایتالیایی اومده، میگه شال بافتن کار کسیه که تنهاست. میگم یعنی چی؟ میگه اگه کسی رو داشتم که وقت نداشتم شال ببافم. میگم پس چرا تو فیلم‌ها همه‌ی زن‌های پیر شال می‌بافن؟ میگه چون همه فیلمها درباره آدم‌های تنهاست. میگم همه‌ی فیلم‌ها؟ میگه همه‌ی فیلم‌ها، همه‌ی قصه‌ها، همه‌ی شعرها. بگرد فیلم خودت رو پیدا کن.
مینوخانوم خیلی ساله تنهاست. دل برداشته از دنیا و به ندرت از آپارتمانش بیرون میاد. میگه بیرون از خونه، شبِ سیاه در کمینه. از شب می‌ترسه طفلک. لابد شب بوده وقتی فهمیده توی دنیای کسی نیست و کسی توی دنیاش نیست. دلم می‌خواد همیشه اول غروب بهش سر بزنم و بگم سلام مینویی که هرگز بوسیده‌نشدی، نور آوردم برات. نترسی. اما یادم میره. یادم میره و آخر یه‌بار رنجور زیبای قصه نیمه‌کاره، توی تاریکی و تنهایی می‌میره. نویسنده، با تمام آدم‌هایی که می‌کشه، می‌میره.
*
اولین‌بار که بوسیده‌شدی، چشم‌هایت را بستی و به آفتاب فکر کردی و گرم شدی. اولین‌بار که ترکت کردند، با زخمی در دل و حفره‌ای در روح، چشم‌هایت را بستی و به صبح ابری زمستان فکر کردی. اولین‌بار که فهمیدی تنها مانده‌ای، چشم‌هایت را بستی و ستاره‌ها را شمردی و به خودت یادآوری کردی تنها تنهای دوران نیستی. اولین‌بار که بعد از مردن دلت تمام‌قد ایستادی، چشم‌هایت را بستی و تصور کردی صنوبر دلربای باغ سوخته‌ای. چه ساده بودی تمام عمرت، مترسکی که دل به کلاغ باخته‌است.
*
رودخانه رد می‌شود و حافظه ندارد، پس تو نمی‌بینی پیر شده‌باشد. درخت ایستاده و به یاد می‌آورد، و سالی یک‌بار می‌میرد. تو رودخانه بودی و رفتی، من درخت بودم و ماندم. و ما هریک به سرنوشت خود مبتلاییم.
*
اگه ندونی اونی که با تو نیست، با کیه و کجاست و چه می‌کنه، دیرتر پیر میشی. مینوخانوم این رو میگه و بعد برق می‌میره و تاریکی با دستهای سردش زن تنهای قصه‌م رو به آغوش می‌کشه.
#حمیدسلیمی

@berkeh27 ••• ⃟꯭░꯭𓂃 ִֶָ