Get Mystery Box with random crypto!

بشارت‌ها

لوگوی کانال تلگرام besharatha — بشارت‌ها ب
لوگوی کانال تلگرام besharatha — بشارت‌ها
آدرس کانال: @besharatha
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 218
توضیحات از کانال

یادداشت‌های حامد فتاحی در مورد پیشگوییهای انبیاء، عهدین و...
ارتباط با ادمین:
@hamedfth
ممنون می‌شوم مطالب این کانال را بدون اشاره به منبع در جایی منتشر نکنید

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-03 20:16:36 احتمالا می‌دانید که در زبان عربی، دهم، «عاشورا» نمی‌شود و می‌شود «عاشر». پس عاشورا از کجا آمده؟
ریشه «عشر» در زبانهای سامی مشترک است و کلمه «عاشورا»، در حقیقت کلمه‌ای آرامی-سریانی است که به عربی رفته. زبان یهودیان، چند قرن قبل و بعد از اسلام، نه عبری که آرامی بوده. حالا چرا اسم روز دهم محرم با گویش آرامی جا افتاده؟ علتش این است که تا سال 10 هجری (سالی که در آن حکم می شود سالهای قمری اسلامی همیشه ۱۲ ماه داشته باشند و هیچگاه ۱۳ ماهه نشوند)، روز دهم محرم با روز ۱۰ ماه تشری که روز خاصی برای یهودیان بوده و هست مطابقت داشته؛ این روز خاص، روز مراسم کفاره (یوم کیپور) است. بنابراین احتمالا یهودیان عربستان و عراق، این روز را عاشورا نامیده بودند و غیریهودیان هم این نام را برای این روز پذیرفته بودند. مراسم یوم کیپور به صورت دقیقتر، از غروب روز نهم ماه تشری، آغاز و در شامگاه دهم تشری پایان می یابد. بنابراین، احتمالا کلمه تاسوعا نیز که آن هم ساختی آرامی و نه عربی دارد از همینجا آمده باشد. شاید هم نحوه تبدیل ریشه عشر به عاشورا به ریشه تسع سرایت داده شده و تاسع را به تاسوعا تبدیل کرده است.
به عبارت دیگر، امام حسین در روزی شهید شدند که از قبل، عنوان یهودی عاشورا را به خود گرفته بود. نکته جالب اینجا است که روز دهم ماه تشری، تقریبا همیشه در مهر ماه بوده و‌ هست (مثلا امسال، این روز با روز 7 مهر مطابق است.) و عاشورای سال ۶۱ هجری نیز با روزی در مهرماه مطابق بوده است.
در این مورد گفتنیهای دیگری نیز هست که امیدوارم توفیق پیدا کنم در قالب و وقت مناسبتری آنها را بیان کنم.

حامد فتاحی
۶ شهریور ۹۹

@besharatha
32 views17:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 12:11:10 حضرت یحیی و امام حسین(۱)

امام سجاد، فرزند امام حسین علیهماالسلام فرمود:

«فَما نَزَلَ مَنزِلًا و لَا ارتَحَلَ مِنهُ، إلّا ذَكَرَ يَحيَى بنَ زَكَرِيّا عليه السلام و قَتلَهُ.» (به نقل از شیخ مفید، الارشاد، ج 2)


ترجمه:
حسین(ع) در مسیر کربلا «در هيچ منزلى فرود نيامد و از آن جا بر نخاست، جز آن كه از يحيى بن زكريّا عليه السلام و قتل او، ياد كرد.»
74 viewsedited  09:11
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 23:28:44
انعکاس با مشارکت دانشگاه شهیدبهشتی و دانشگاه اکستر برگزار می‌کند:

مدرسه تابستانی «اسلام در دوره نخستین» (آنلاین)

۳۷ ساعت ارائه تفصیلی با پرسش و پاسخ در ۶ روز
۳ تا ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ | پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها از ساعت ۱۵:۰۰ تا ۲۱:۳۰ به وقت تهران
با حضور ۱۹ استاد از دانشگاه‌های ۸ کشور: ۹ سخنرانی به زبان فارسی و ۱۰ سخنرانی به زبان انگلیسی (با ترجمه همزمان فارسی)

محورهای اصلی برنامه:
تاریخ قرآن
قرآن و جامعه باستان متأخر
منابع مکتوب دوره نخستین (حدیث، سیره، تفسیر)

فهرست تفصیلی برنامه و معرفی ارائه‌کنندگان را در اینجا ببینید.

مهلت ثبت نام: تا ۱ شهریور ۱۴۰۱ (ثبت‌نام زودهنگام تا ۱۶ مرداد ۱۴۰۱)

تخفیف ویژه دانشجویی و ثبت‌نام زودهنگام
اعطای گواهینامه معتبر
برگزاری جلسات در پلتفرم Zoom

تعدادی کمک هزینه برای پوشش هزینه ثبت‌نام در نظر گرفته شده است. در صورت نیاز، به قسمت سؤالات متداول وبسایت مراجعه کنید.

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:
www.inekas.org
یا با @Inekas_admin تماس بگیرید.

#انعکاس_رویداد
@inekas
76 views20:28
باز کردن / نظر دهید
2022-07-17 20:01:18
این صرفا یه نمونه از صدها نمونه مشابه هست که حضرات، خیلی با اعتماد به نفس و بی‌خیال تو نت منتشر می‌کنن.
خاخام بنیامین بامبرگر (معاصر)، در جواب به یک سئوال فرمودن: «وقتی مسیح بیاد، همه امتها برده اسرائیل خواهند شد.»

ولی دنیای عجیب و وارونه‌ای داریم. اگه یه آخوند معاصر یهودی، نه متعلق به دوره باستان، بگه وقتی مسیح موعود بیاد، همه امتها برده اسرائیل خواهند شد، این جواب او «جهان‌ستیزی» و «دیگرستیزی» و «برتری‌طلبی» محسوب نمی‌شه، اما اگه یکی، صرفا دیگران رو به این جواب توجه بده، میشه «یهودستیز» و نژادپرست و «آنتی سمیتیست»
228 viewsedited  17:01
باز کردن / نظر دهید
2022-05-28 11:57:39 جالبه، بر اساس نقشه مشهور زمین تخت، جهت قبله متفاوت می‌شه با جهت قبله در نقشه زمین کروی. در هر دو نقشه، شمال، یکیه و طبعا جنوب میشه عکس جهت شمال. اما انحراف زاویه مکه از جهت جنوب، در نقشه زمین تخت، حدود ۲۰ درجه بیشتر از نقشه زمین کروی می‌شه.
شاید راز اختلاف قبله بسیاری از مساجد قدیمی با قبله‌ای که با قبله‌نماهای جدید تعیین می‌شه همین باشه. این نکته رو ندیدم جایی کسی بهش توجه کرده باشه‌. شایدم توجه کردن و من ندیدم.
حتی شاید جواب شبهه‌ای که جدیدا شایع شده که قبله اصلی، شهر پترا بوده، نه مکه هم همین باشه. شبهه‌‌ای که یکی از استناداتش، جهت قبله برخی از مساجد قدیمیه.
212 views08:57
باز کردن / نظر دهید
2022-05-27 23:45:52 هر بار که قرائت قرآن را شروع می‌کنم، این پرسش‌ها برایم مطرح می‌شوند و از خدا می‌خواهم که به من فرصت تحقیق برای یافتن جواب آن‌ها را بدهد. در اینجا این سئوالات را درج می‌کنم تا هم‌ برای خودم به صورت یادداشت باقی بمانند، هم اگر احتمالا دوستانی می‌توانستند در مورد آن‌ها هرگونه راهنمایی بکنند، لطف‌شان را از من دریغ نکنند:

- آیا یک مومن به رسالت حضرت محمد(ص)، واقعا باید فرم خاصی از قرآن را به صورت تعبدی بپذیرد و اگر جواب این سئوال مثبت است آیا این فرم، همین فرم رایج «مصحف عثمانی» است؟ آیا مثلا فرمی که حتی‌المقدور بر اساس ترتیب نزول آیات و سور، صحافی شده، مناسب‌تر نیست؟ آیا اشخاص مختلف، به فراخور تشخیص خود می‌توانند همین مضامین را بدون حذف و‌ اضافه، به شکلی دیگر، فصل بندی کنند؟

- با فرض قبول وحیانی بودن تمام محتوای «مصحف عثمانی»، آیا همه این محتوای وحیانی، قرآن است یا بخش‌هایی از آن؟ این سئوال مثلا در اوقاتی که از «کتاب» با ضمایر اشاره به دور یاد می‌شود (و البته بسیاری دیگر از اوقات) پررنگ‌تر می‌شوند. اگر مصحف، شامل دو لایه محتوایی (هر دو وحیانی) باشد: یکی قرآن و دیگری مباحثی در مورد قرآن و مباحث دیگر، لایه محتوایی قرآن شامل کدام سوره‌ها و‌ آیات است؟ آیا اساسا امکان دارد قرآنی که در این کلام وحیانی از آن یاد می‌شود متن یا امر یا موجودیتی دیگر، غیر از خود مصحف باشد؟
244 viewsedited  20:45
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 13:31:22 وعده خدا به ابراهیم، قرن‌ها است که محقق شده‌است

شما اگه یک یهودی مذهبی بار اومده باشی، که با تاریخ یهود، اعیاد و مناسبت‌ها و عزاداری‌های یهود، ادعیه و اذکار و نمازهای روزانه و هفتگی و مناسبتی یهود، سخنان بزرگان گذشته یهود و تفاسیرشون بزرگ شده باشی، خیلی خیلی بعیده که اولا قومیت خودت رو قومیتی کاملا متفاوت از همه اقوام و دارای رسالتی تاریخی و خاص نبینی، ثانیا فلسطین و سرزمین‌های اطرافش رو سرزمینی که خدا برای قومت سند زده نبینی. در مورد اول، یهودیانی هستند که مساله رو قومی نمی‌بینند، یعنی می‌گن اندیشه توحید همینکه به دیگر اقوام هم توسعه پیدا کرد، اون اقوام هم در رسالت و ماموریت تاریخی بنی اسرائیل شریک هستند. در مورد دوم یهودیان مذهبی دو دسته هستن و البته هر دو دسته معتقدن که فلسطین و اطرافش وعده خدا به فرزندان ابراهیمه و به اسم اونا سند الهی خورده. فقط تفاوت در اینه که یک دسته میشن صهیونیستهای مذهبی و دسته دوم می‌شن یهودیان مذهبی ضدصهیونیست که این دسته دوم معتقدن بنی‌اسرائیل به خاطر گناهان‌شون از وعده الهی دور افتادند و تا وقتی توبه‌شون پذیرفته نشه، حق بازگشت به اون سرزمین رو ندارن و توبه‌شون هم وقتی پذیرفته می‌شه که مسیح داودی در آخرالزمان ظهور کنه. یعنی ظهور مسیح، نشونه پذیرفته شدن اون توبه است.
با این تفاصیل، حل مساله فلسطین، مساله ساده‌ای نیست. شما می‌خوای با یهودیان مذهبی که این ایده‌ها با گوشت و خون‌شون عجین شده چی کار کنی؟ این معضل، اگه بخواد به روش انسانی حل بشه، چند تا روش درون دینی داره که البته روش‌های سخت و زمان‌بری هستند، به خصوص اولی:

۱- باید در خوانش کتاب مقدس، خوانش‌هایی رو که فرزندان اسماعیل رو هم جزو وعده ابراهیم میاره تقویت کرد. با این خوانش، وعده خدا به ابراهیم، قرن‌ها است که صورت بسته و امری مخصوص بنی‌اسحاق و بنی‌اسرائیل یا مربوط به آینده نیست.

۲- باید به اون خوانش‌هایی از تاریخ و کتاب مقدس که ساکنان عرب زبان مسلمان و مسیحی فلسطین رو هم از نسل بنی‌اسرائیل می‌دونه و از طرف دیگه یهودیان فعلی رو صرفا اقلیتی از بنی‌اسرائیل می‌دونه دامن زد. ضمن اینکه پژوهش‌هایی وجود دارن که بخش عمده‌ای از یهودیان فعلی رو اساسا از نسل ابراهیم هم نمی‌دونن و بلکه اون‌ها رو مثلا از نسل خزرهای روسیه می‌دونن. به این طریق هم وعده خدا به ابراهیم و بنی‌اسرائیل قرنها است که عملی شده. (به عبارت دیگه، اینکه یک ساکن عرب‌زبان فلسطین از نسل بنی‌اسرائیل باشه خیلی محتمل‌تره تا اینکه یک یهودی مهاجر، از نسل بنی‌اسرائیل باشه.)

اینا مباحثی مستقیم یا غیرمستقیم درون دینی (دین یهود) هستند وگرنه کارکردن روی ایده‌هایی که پدر و فرزندی رو بیشتر امری اعتقادی می‌دونن تا خونی، اون‌جور که مثلا عیسی تلاش داشت به بنی‌اسرائیل بیاموزه، مباحثی نیستند که خیلی با استناد به متن عهد عتیق بشه روشون کار کرد.

https://t.me/shafieikia/6726
224 views10:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 20:41:11 در مورد نام یحیی در قرآن / برشی از یک یادداشت، نوشته محمد نورالهی در قرآن نام حضرت «یحییٰ» آمده است. این نام در اصل یونانی Ἰωάννης (یوآننِس) است که اصلی عبری دارد و ‌محققان برای آن دو حالت از ترکیب واژهٔ «یهوه» (به صورت کوتاه‌شدهٔ «یو» که در کلمات «یوشع»…
256 viewsedited  17:41
باز کردن / نظر دهید
2022-03-18 18:39:53 مکه و پایتخت منجی آخرالزمان در یک کتاب مسیحی ماقبل اسلامی (قسمت دوم و پایانی)

۳- و اما مهمترین و جالبترین نکته این یادداشت:

فصل هشتم از کتاب دوم آدم و حوا، فصل وصیتهای شفاهی آدم در زمان مرگ، خطاب به شیث و نوادگانش است. در بخشی از این وصایا آمده است:

"پسرم شیث، هنگامی که بمیرم، جنازه ام را بردارید و آن را به مر و صبر زرد و سنای مکی حنوط کنید و مرا در همین غار گنجها که محل نگهداری همه نشانه هایی است که خدا از باغ فرستاده، بگذارید.
پسرم، پس از این طوفانی تمام آفریده ها را درخواهد نوشت و تنها هشت کس را باقی خواهد گذاشت.
اما پسرم، کسانی از فرزندانت که در آن زمان زنده می مانند، جنازه ام را از غار بیرون آورند و بزرگترین ایشان به فرزندانش فرمان دهد که تا فرونشستن طوفان و ترک کشتی، جنازه ام را درون کشتی نگه دارند.
آنگاه کمی پس از آنکه از امواج طوفان رهایی یافتند، جنازه ام را بردارند و در میان زمین بگذارند.
زیرا مکانی که جنازه ام را در آن به خاک خواهید سپرد، وسط زمین است و خدا از آنجا آمده، همه خویشاوندان ما را نجات خواهد داد." (کتاب دوم آدم و حوا، باب ۸، فرازهای ۹ تا ۱۳)

همچنین در فصل ۲۱ همین کتاب، وصایای شفاهی یارد، پدربزرگ پدربزرگ نوح آمده است. نوح در زمان مرگ او حاضر بوده است. یارد در بخشی از این وصایا خطاب به نبیره خود نوح می گوید:

"تو همان کسی هستی که باقی خواهد ماند و تو جنازه پدرمان آدم را از غار برخواهی داشت و هنگامی که طوفان بیاید، آن را با خود به درون کشتی خواهی برد.
و پسرت سام که از صلب تو بیرون خواهد آمد، جنازه پدرمان آدم را در میان زمین، در مکانی که نجات در آن عملی خواهد شد، قرار خواهد داد." (کتاب دوم آدم و حوا، باب ۲۱، فرازهای ۱۰ و ۱۱)

همچنانکه خواندید، مدفن جدید آدم جایی است که "وسط زمین" یا "میان زمین" است، جایی که "خدا از آنجا خواهد آمد" و "نجات در آن عملی خواهد شد."

این اوصاف بسیار نزدیک به آن چیزی است که شیعیان از نجف و کوفه می شناسند؛ نجف، مدفن آدم و نوح و امام علی (دابه الارض آخرالزمان) است.
نجف و کوفه در حال حاضر یک شهر هستند و کوفه محله ای از نجف محسوب می شود. کما اینکه زمانی نجف، محله ای در حومه کوفه بوده است.
نجف و کوفه در مرکز خاورمیانه قرار دارند و خاورمیانه لولا و محل اتصال سه قاره آسیا، افریقا و اروپا است. عبارتهای "میان زمین" و "وسط زمین" می توانند استعاره ای از مرکز زمین و پایتختی باشند. پایتخت جهان اسلام در حکومت عدل امام علی(ع)، کوفه بوده است و پایتخت تمام جهان، در حکومت عدل مهدوی، از نظر شیعیان، کوفه خواهد بود، "مکانی که نجات در آن عملی خواهد شد."

نگاشته حامد فتاحی

به کانال تلگرامی بشارتها بپیوندید:
t.me/besharatha
295 views15:39
باز کردن / نظر دهید
2022-03-18 18:39:52 مکه و پایتخت منجی آخرالزمان در یک کتاب مسیحی ماقبل اسلامی (قسمت اول از دو قسمت)

پیشگفتار

به عنوان یک مطلع یا یک شیعه یا کسی که مزار امام علی را در نجف زیارت کرده است، ممکن است این سئوال برایتان پیش آمده باشد که به چه علت و چگونه، آدم و نوح با این فاصله زمانی در یک محل دفن بوده اند که بعدها امیرالمومنین در کنار آنها دفن شده باشد.
یکی از منابعی که می تواند به این سئوال پاسخ دهد کتاب "آدم و حوا" است که جزو کتابهای "سوداپیگریفا" (Pseudepigrapha) است.
کتابهای سواپیگریفا، کتابهایی یهودی و مسیحی هستند که قبل از ظهور اسلام تدوین شده اند و علی رغم آنکه قدمت تدوین و تالیف آنها (از سه چهار قرن قبل از میلاد مسیح تا سه چهار قرن بعد از میلاد) پذیرفته شده است، نه یهودیان نه مسیحیان آنها را در مجموعه کتابهای مقدس خود که با نام عهد قدیم (یا تنخ) و عهد جدید شناخته می شوند نگنجانده اند.
جالب اینجا است که برخی محققان، بر این نظرند که قصص قرآن با آنچه در این کتابها آمده، قرابت بیشتری دارند تا با آنچه در عهدین رسمی آمده است.

اخیرا ترجمه فارسی مجموعه ای از این کتابها با عنوان "کتابهای فراموش شده عدن" با ترجمه "حسین توفیقی" توسط انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب منتشر شده است. در این مجموعه، ۹ کتاب سوداپیگریفایی گرد آمده اند که دو کتاب اول، "کتاب اول آدم و حوا" و "کتاب دوم آدم و حوا" است. توجه به محتوای موجود از این دو کتاب نشان می دهد که اصل این دو کتاب به هر زمانی مربوط باشد بعد از میلاد مسیح و با نگاهی مسیحی بازنویسی شده اند و آن چنانکه در مورد اینگونه کتابها گفته شد، نهایتا دو قرن قبل از ظهور اسلام تدوین شده اند.
در کتاب اول، شرح حال آدم و حوا و فرزندان آنها از زمان اخراج از باغ تا زمان قتل هابیل، در ۷۹ فصل آمده است. کتاب دوم در ۶۸ فصل، از دفن هابیل و جدا شدن برادرش (که قاتل او بود) از خانواده شروع می شود و به ابتدای ماجرای نوح که نهمین پشت آدم بوده است ختم می شود.

***

اما آنچه مورد نظر نگارنده است این است که بر اساس این دو کتاب، آدم و حوا پس از اخراج از باغ، در غاری واقع در یک "کوه مقدس" زندگی می کرده اند و نام آن غار نیز "غار گنج" بوده است.
بر اساس مندرجات این دو کتاب، آدم، هابیل، شیث و وارثان آنها تا یارد (پدر خنوخ که در سنت اسلامی به او ادریس می گویند) در این غار دفن شده بودند و نوح در زمان طوفان، جنازه آدم را از این غار برمیدارد و با خود در کشتی حمل می کند و پس از فروکش کردن آب، سام پسر نوح، آن را در محل دیگری دفن می کند.
بر این اساس، طبیعی به نظر می رسد که مدفن جدید آدم، همان محل جدید زندگی نوح و خاندانش، پس از طوفان باشد و خود نوح نیز در پایان زندگی اش در آنجا دفن شده باشد.
اما ماجرای نقل شده در این کتابها وقتی جالبتر می شود که بدانیم:

1- در تواریخ و روایات اسلامی، در وصف کوه ابوقبیس، کوه مشرف به کعبه و مسجدالحرام که کوه صفا در دامنه آن واقع شده است (و احتمالا گذشت زمان و وقایع طبیعی و حتما آل سعود در کوتاهتر شدن و کوچک شدن آن نقش داشته اند!) آمده است که در این کوه، غاری به اسم "مغاره الکنز" یا "غارالکنز" (غار گنج) بوده که محل زندگی آدم و حوا و محل دفن آدم بوده است.

در کتاب دوم آدم و حوا آمده است که شیطان برای وسوسه شیث به ترک زندگی در کوه "غار گنجها" به شیث گفت:

"ای شیث، چرا در این کوه زندگی می کنی؟ این مکان، ناهموار و سنگلاخ و ریگستان است و درختان آن میوه ندارند؛ این بیابان فاقد سکنه و شهر است و برای سکونت مناسب نیست و در سراسر آن گرما و رنج و زحمت وجود دارد." (کتاب دوم آدم و حوا، فصل پنجم، فراز ۵)
وصفی که بسیار نزدیک به آب و هوایی است که از مکه و اطراف آن می شناسیم.

2- یکی از وجه تسمیه های کوه "ابوقبیس" را ماخوذ بودن نام آن از کلمه "قبس" (تکه آتش) یا " قبس النار" دانسته اند.
این عنوان می تواند اشاره ای باشد به ماجرای آتش افکنی شیطان در این کوه برای سوزاندن "غار گنج ها" و کشتن "آدم و حوا"، آنگونه که در بابهای ۴۲ تا ۴۷ کتاب اول "آدم و حوا" آمده است.

(ادامه در پست بعدی)

@besharatha
203 views15:39
باز کردن / نظر دهید