Get Mystery Box with random crypto!

مردی نزد روانشناس رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تع | محافظ بگاکده

مردی نزد روانشناس رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.
دکتر گفت: به سیرک شهر برو آنجا دلقکی هست، اینقدر تو را می خنداند که غمت یادت برود!
مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم ...!
دکتر گفت: خب بکیرم که همان دلقکی!

مرد گفت : کصکش پول ویزیت دادم باید درمانم کنی!
دکتر گفت : برو بابا کیرم تو مغزت من فقط همینو بلدم، درمانِ دیگه ای بلد نیستم!
مرد گفت : پس پولمو پس بده و دکتر پول دلقک را پس داد!
نکته اخلاقی داستان : آن مرد دروغ گفت و دلقک نبود؛
او يک اصفهاني اصیل بود و پول خود را پس گرفت و سپس به سراغ دلقک رفت...!

#داستان_شب
@bgakade