Get Mystery Box with random crypto!

محافظ بگاکده

لوگوی کانال تلگرام bgakade — محافظ بگاکده م
لوگوی کانال تلگرام bgakade — محافظ بگاکده
آدرس کانال: @bgakade
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 25
توضیحات از کانال

کانال فعلا بسته شده دوستان🖤
دلم تنگ همه ممبرا میشه
شاید دوباره کانالو بزنم شایدم نه
#مهسا_امینی

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2023-05-20 23:06:16 جوان خوش بر و رویی در جنگل نزدیک روستایشان به شغل هیزم شکنی مشغول بود
یک روز غروب که در حال بازگشت به خانه بود، کنار برکه ای ایستاد تا جرعه‌ای آب بنوشد که ناگهان تبر کهنه اش از دوشش افتاد و به ته برکه رفت، گریه کنان و ناله کنان بر سر خود میکوبید که ناگهان فرشته‌ای به زیبایی اسکارلت جوهانسون لخت و پتی از برکه بیرون آمد و گفت: چی شده دودول طلا؟
جوان که فرشته را با آن وضع دید ناگهان خشکش زد و گفت : تبرم! تبرم!
فرشته گفت: تبرت چی شد؟
جوان گریه کنان ادامه داد تبر کهنه ای که با آن هیزم میشکوندم از دستم افتاد توی آب، الان برم خونه ناپدری کونم میذاره! کمکم کن لطفا!

فرشته به زیر آب رفت و با تبری طلایی برگشت، گفت تبرت این بود؟ جوان گفت نه
دوباره فرشته زیر آب رفت و این بار با تبری نقره ای بیرون آمد، باز پسر گفت این نبود
یک بار دیگه فرشته زیر آب رفت و این بار با تبر کهنه ای از آب خارج شد
جوان که گویا بهش تیتاپ داده باشن، چشمانش برقی زد و گفت: خودشهه!
فرشته تبر را بهش داد و گفت با صداقتت حال کردم و تبر طلایی و نقره ای را هم به جوان داد و حتی نیم ساعتی هم به عشق بازی پرداختن و خلاصه تو کون جوان عروسی بود
شب که به روستا رسید، هردو تبری که فرشته بهش داده بود را فروخت و داستان را برای پسر همسایه بغلی تعریف کرد. دوست جوان هم وسوسه شد که همین کار رو تکرار کنه تا هم پولی به جیب بزنه و هم با فرشته یه حالی بکنه!
فردا صبح زود قبل از اینکه مردم روستا بیدار بشن، رفت سمت برکه و سریع یه تبر کهنه انداخت توی آب و شروع به گریه کرد و چند ثانیه بعد فرشته با همون استایل ظاهر شد و گفت چی شده؟
برق کون کنی در چشمان پسر موج میزد و گفت تبرم افتاد توی آب، بابام میکشه منو، کمکم کن
فرشته رفت زیر آب و با یه تبر طلایی اومد بالا
گفت همینه؟
طرف طمع کرد و گفت آره خودشه!

و فرشته عصبانی شد و گفت: تو به قبر پدرت خندیدی جاکش کون طاقار که این تبر مال توئه...

و در کسری از ثانیه به عمو جانی تبدیل شد و اول پسر طمع کار را با نود و سه روش ممکن و غیر ممکن و جکی چانی گایید و سپس تبر کهنه را در ماتحت وی فرو کرد و ننش گاییده شد...

پسرک داستان که مانند پنگوئن راه می رفت، دست به خایه راهی روستا شد...

پیام اخلاقی: هیچ‌گاه طمع نکنید

#داستان_های_کیری
@bgakade
916 viewsErfan, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 22:26:59 خواستم بگم شب عزیزیه!

۹۳۰ هزار نفر دارن برای امتحان نهایی دینی میخونن
هر چی حاجت دارین امشب از خدا بخواین
@bgakade
921 viewsErfan, 19:26
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 21:12:17 ﺑﭽﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻕ ﮐﺎﺭ میگه: ﻋﻤﻮﻭﻭﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ؟!
ﺑﺮﻕ ﮐﺎﺭ: ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺒﺮ ﺩﺳﺘﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ .
ﺑﭽﻪ: ﻋﻪ‌؟ ﺍﻧﺒﺮ ﺩﺳﺘﻪ؟! ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ 2 ﺗﺎﺷﻮ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﮑﯿﺶ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ ﯾﮑﯿﺸﻢ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﻮﻣﻪ
ﺑﺮﻕ ﮐﺎﺭ: ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ
ﺑﭽﻪ : ﻋﻤﻮ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﭼﯿﻪ؟!
ﺑﺮﻕ ﮐﺎﺭ: ﺍﯾﻦ ﭘﯿﭻ ﮔﻮﺷﺘﯿﻪ.
ﺑﭽﻪ: ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ 2 ﺗﺎﺷﻮ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﮑﯿﺶ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ ﯾﮑﯿﺸﻢ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﺴﺖ
ﺑﺮﻕ ﮐﺎﺭ: ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ.
ﺑﭽﻪ: ﻋﻤﻮ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﻪ؟!
ﺑﺮﻕ ﮐﺎﺭ: ﺍﯾﻦ ﮐﯿﺮ ﺧﺮﻩ ﻭﻟﻢ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ ؟!
ﺑﭽﻪ : ﻋﻪ؟ ﺍﯾﻦ ﮐﯿﺮﺧﺮﻩ ؟! ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻭﺗﺎﺷﻮ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﮑﯿﺶ ﺗﻮ شلوارشه، ﯾﮑﯿﺸﻢ ﺗﻮ کص ﻧﻨﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭﺟﻨﺪﻩ سوال میکنم درست جواب بده...

#داستان_های_کیری
@bgakade
964 viewsErfan, 18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 21:10:18
خطرناک ترین و دیدنی ترین مبارزه‌ی قرن

@bgakade
977 viewsErfan, 18:10
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 21:08:00 طرف شب عروسی جوری زنشو ميكنه كه صبح وقتی همسايه بقليشو ميبينه، طرف ميگه آقای محترم يه كم مراعات كن، من واحد کناری هستم، من و خانمم يه پيرمرد پيرزن هستيم، ديشب از اين صدای وحشتناک شما تا صبح نتونستیم بخوابیم، چرا اينجوری تلمبه ميزني؟! خانومت گناه داره جر ميخوره ...

طرف با خجالت ميگه ببخشيد من حواسم نبود صدامون انقد بلند بوده، ميتونم اسمتون رو بدونم، پيرمرده هم ميگه بنده رشیدپور هستم و ميرن ...

شب دوباره داشته ميكرده که با مشت ميكوبه به ديوار و ميگه رشیدپور الان خوبه؟ رشیدپوور خوبه؟! جوابی نميشنوه تا صبح باز پیرمرد رو ميبينه ...
پیرمرد ميگه خوارکوصه برو زنتو جرواجر كن به كيرم، ديشب انقد موقع كردن اسم منو بردی، تمام همسايه ها فكر كردن داری منو ميکنی بیناموس

#داستان_های_کیری
@bgakade
975 viewsErfan, 18:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 16:12:15
ناموسا واسه اسب انقدر خوب آخه؟ :/

@bgakade
1.1K viewsErfan, 13:12
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 14:57:36 یه روز سه نفر میرن جهنم...

یکی ژاپنی...
یکی آمریکایی...
یکی هم ایرانی...

همتون رو میندازیم تو دیگ مذاب و ببینیم کدومتون دووم میارین

آمریکایی رو میندازن بعد نیم ساعت درشو باز میکنن میبینن هیچی نمونده

در ژاپنی رو باز میکنن میبینن فقط اسکلتش مونده

در ایرانی رو که باز میکنن...
ایرانی میگه صابـــــون داریــــد یه جقم بزنم؟

#داستان_های_کیری
@bgakade
1.0K viewsErfan, 11:57
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 11:39:32 طرف میره دندونپزشکی دکتر ازش میپرسه قبل از خواب چیکار میکنی ؟
طرف میگه :
جیش
بوس
لاس
لیس
ناز
گاز
روش
توش
اخ
اوف
اوم
دوش
لالا ...
دکتر میگه :
قرمساق اون وسطا وقت کردی یه مسواکی هم بزن

#داستان_های_کیری
@bgakade
1.0K viewsErfan, 08:39
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 23:14:16
وقتی به جای شیر موز با پنیر پیتزا کمرتو پر میکنی و میریزی توش...
@bgakade
1.1K viewsErfan, edited  20:14
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 23:12:00
گاندی در کتاب خاطراتش میگه:

یه بار یکی رو صیغه ساعتی کردم بعد باطری ساعت اتاقو درآورده بودم!

هی میگفت زمان چقدر دیر میگذره خسته شدم

میگفتم روزگاره دیگه باید تحمل کرد...

#حکایت‌_کیری
@bgakade
1.1K viewsErfan, 20:12
باز کردن / نظر دهید