Get Mystery Box with random crypto!

آدم‌های معمولی و قصه‌هایشان قبل‌ترها فکر می کردم شاعرها چون | بی ‌هیاهو|مصطفی وثوق‌کیا

آدم‌های معمولی و قصه‌هایشان

قبل‌ترها فکر می کردم شاعرها چون اهل قصه نبودن رفتن سراغ شعر گفتن و خب چون قصه گویی مستلزم اطناب و طویل نوشتن است شاعران را به خود جذب نکرده است.
به یاد دارم شاعرانی که شاعری را رها کردن و رفتند سراغ نوشتن و قصه گفتن چون باید حرف می زدن و قالب غزل و قصیده برایشان کوچک بوده، آنها می‌خواستند داستان بگویند و برای مردم و مخاطب حرف بزنند لاجرم رفتند سراغ این شیوه نوشتن ، و خب تجربه برخی از آنها موفق بود و تجربه برخی دیگر ناموفق.
زیاده گویی است اگر من بخواهم فرق شعر و داستان رو اینجا بگویم اما نظرم این است که شاعری که قصه می گوید داستان‌ش گویی فرق دارد
او شاعری را در داستان اجرا می کند و بسط می‌دهد و خلاصه اینکه گاهی اوقات نتیجه کار خیلی تر و تمیز در می‌آید

#غلامرضا_طریقی را چند سال است می‌شناسم. قبلا با واسطه می‌شناختم و شعرهایش را کمابیش می‌دیدم. یک سفر اما باعث آشنایی نزدیک من با جناب‌شان شد آن وقتی که با جماعت شاعر رفتیم مراسم شب شعر عاشورایی در شیراز و خلاصه از فرودگاه تا روز آخر سفر لذت مصاحبت با طریقی را درک کردم. حقیقتا فکر می کردم جناب‌شان فقط عاشقانه می‌سراید اما وقتی شعر عاشورایی اش سالن مملو از جمعیت را به هق‌هق انداخت عجیب تصورم بهم ریخت.
در خلوت هم خاطرات و روایت‌هایش جذاب و شنیدنی بود.
القصه که خدا را شکر کردم از آشنایی با او که خدا نصیبم کرد و تا الان ادامه دارد.

صفحه مجازی شاعران را که ببینی عموما اشعار خودشان است و عکسی و گل و... اما مدتی بود صفحه طریقی روال دیگری داشت. او رفته بود سراغ قصه‌های مردم. آنها را روایت می کرد. روایت‌ش هم طوری بود که علاوه بر روایت غصه و درد و رنج مردم شأن انسانی آنها را هم حفظ می کرد. او از خلال این روایت ها به دنبال کرامت انسان‌ها بود که در هیاهوی جامعه و مسائل و مشکلاتش غرق شده بود.
خدایی اش را بگویم آن زنگوله بالای صفحه را هم فعال کرده بودم که تا نوشت بخوانم. هر چند بعد از مدتی دیگر ننوشت، نمیدانم به چه دلیلی. تا اینکه فهمیدم که کتابی از غلامرضا طریقی منتشر شد. طبعا تصور اولیه کتابی شعر باشد ازشاعر شناخته شده اما این تصور غلط بود چرا که اثر جدید طریقی شعر نبود بلکه روایت بود، و البته بازهم روایت انسانها. طریقی که انسانها را خوب میدید و داستان‌شان را خوب می‌فهمید این بار رفته بود سراغ آدم‌هایی که از قبل می‌شناخت ‌و داستان شأن را نوشته بود. حاصل کار هم شده #رنجین_کمان که ۲۵ روایت از عشق و رنج و شکیبایی انسان‌هاست.
کتاب را که می‌خواندم با خودم گفتم چقدر خوب است طریقی این قدر آدما را جذاب روایت می کند حتی آنهایی که درد دارد و انسان را مچاله می کند. بعد با خودم گفتم که طریقی انسانیت را می بینید و نمیخواهد از درد مردم برای خودش لایک و فالوور و شهرت بخرد او میخواهد از کنار این روایت ما را راهنمایی کند که انسان ‌ها را کامل ببینیم و بیشتردرست ببینیم. ازقضاوت ظاهری پرهیز کنیم.

پ ن: این یادداشت امروز 17 خرداد در روزنامه اصفهان زیبا منتشر شد
@bi_hayaho