Get Mystery Box with random crypto!

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

آدرس کانال: @bishuoori
دسته بندی ها: حیوانات
زبان: فارسی
مشترکین: 30.86K
توضیحات از کانال

بی‌شعوری یعنی؛ دانسته و عمداً اشتباهات و خطاهای خود را تکرار کنیم.
تو کدامین چراغ را افروختی؟ برایم بنویس؛
@BishuooriAdmin
http://instagram.com/bishuoori
https://twitter.com/Bishuoori1
تبلیغات
@Bishuoori_Advertising

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2023-08-09 14:31:18
.
.
صبر شادمانه یعنی این


در بحران‌، زندگی را به‌نیش کشیدن و شتاب نکردن و مقاومتِ با آرامش و حفظ امید تا آنگاه که «لحظه» فرا برسد.


کانال دکتر رنانی


.
15.3K views11:31
باز کردن / نظر دهید
2023-08-08 21:12:39
تاریخ قضاوت خواهد کرد؛

تولد: ۱۳۰۰۰سال قبل

مرگ: ۱۴۰۲ هجری شمسی

معلمان شاد
12.8K views18:12
باز کردن / نظر دهید
2023-08-06 17:09:39 ....

- ماشین ظرف‌شویی خریده‌ام، در مغازه می‌گویند "نصب رایگان" خواهد شد. کارمند آن شرکت چند روز بعد آمده است و نصب کرده است، در آخر فاکتور به من می‌دهد و درخواست پول می‌کند. سوال می‌کنم این دیگر چیست مگر نصب رایگان نبود؟ می‌گوید نصب رایگان بود ولی شیرآلاتی که به کار بردم هزینه دارد. پولش را دادم و رفت. رفتم سر کوچه شیرها را قیمت کردم، متوجه شدم شیرها را حداقل دو برابر قیمت حساب کرده است. این هم از نصب رایگان !

- می‌خواهی در تهران تردد کنی.
برای این که از خانه‌ی پدرم به خانه‌ی پدرزنم بروم، مجبورم بیش از یک ساعت در ترافیک باشم. به اگزوز ماشین‌ها نگاه می‌کنم که همه پشت هم ایستاده‌اند. گویی این عمر و زمان و زندگی من است که دارد دود می‌شود.

- موقع رانندگی افراد همواره تلاش می‌کنند که جلو بزنند. همه در صف ایستاده‌اند که بروند داخل خروجی، ولی عده‌ای تمام صف را رد می‌کنند و با تقلب سر ماشینشان را می‌کنند داخل.

- کلاس کارشناسی ارشد دانشگاه درس می‌دهم. دانشجوها با این سن و سالشان تقلب می‌کنند. کسی شرم نمی‌کند! از خودشان خجالت نمی‌کشند!

- طرف ورود ممنوع آمده است، از جلو چراغ می‌زند که من بروم کنار تا ایشان رد شود!

- دائم افراد در حال ریختن آشغال بر روی زمین هستند. یک خانم جلوی چشم خودم آشغال بر روی زمین ریخت. بدون گفتن هیچ حرفی به جلوی او رفتم، آشغال را از روی زمین برداشتم، و به درون سطل زباله انداختم. ایشان هم برآشفت و من را مسخره کرد.

- زنگ زده‌ام پلیس 110 که بگویم فلان ماشین در کوچه پارک است ولی درش قفل نیست و شیشه‌اش پایین است. لطفا رسیدگی بفرمایید نکند که حادثه‌ای رخ بدهد. پلیس آمده است ماشین بدون قفل را در آن وضعیت می‌بیند. من را سین جیم می‌کند، آخرش هم می‌گوید دیگر به پلیس زنگ نزن، ماشین را رها می‌کند و می‌رود !

من عاشق کشورم هستم. ولی اگر روزی بزنم به سیم آخر و بخواهم این مرز و بوم را ترک کنم، نه به خاطر مسائل سیاسی است، نه به خاطر مسائل مالی، نه به خاطر آینده شغلی و غیره و غیره. به خاطر این خواهد بود که اینجا انسان مستهلک می‌شود.
روح و ذهن آدم رفته رفته پژمرده و کثیف می‌شود. این حمله‌ی همه جانبه به انسان چیزی نیست که مسئولش یک فرد به خصوص باشد. کل جامعه آشفته و بی سر و سامان است، و این آشفتگی دقیقا همان چیزی است که به نظر من ایران را یک کشور جهان سوم می‌کند. هر موقع از این نوع مشاهدات می‌کنم که من را آزرده می‌کند، به خودم یادآوری می‌کنم که اینجا جهان سوم است. نباید انتظار داشت که مثل آلمان قطار حتی دو دقیقه هم تاخیر نکند. خدا را شکر که هنوز مسائلی مثل روی گل پدر و مادرم هست که من را علیرغم این همه آشفتگی در این کشور نگه دارد. امیدوارم کماکان دوام بیاورم!

کمپین مبارزه با بی‌شعوری
17.8K views14:09
باز کردن / نظر دهید
2023-08-06 17:09:39 استهلاک تدریجی انسان در ایران


دکتر محمدعلی مهرآسا

چندی پیش یکی از دوستان سوال می‌کرد:
_"به نظرت چرا خیلی از بچه‌هایی که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران می‌روند دیگر بر نمی‌گردند؟"_
شاید انتظار داشت که یک جواب کلیشه‌اى مثل "مسائل سیاسی" یا "نبودن آینده شغلی در ایران" یا "کمبود امکانات" و یا حتی "جوگیر شدن و آرزوهای پوشالی" از من بشنود.
ولی گرچه هرکدام از این دلیل‌ها هم می‌تواند درست باشد، ولی نظر من چیز دیگری است.
در سال‌های اخیر صحبت‌های بسیاری در مورد مهاجرت به خارج از کشور و دلیل فرار نیروی کار متخصص از ایران شده است.
فیلم‌هایی مثل میراث البرتا و نوشته‌های متفکرین و جامعه‌شناسان و نویسندگان هم به این موضوع معطوف بوده است.
البته من هیچ یک از دلایل ذکرشده را نفی نمی‌کنم. همه‌یِ دلیل‌ها می‌تواند تا حدی درست باشد.
برای هر انسان هم ممکن است دلیل کمی فرق کند و با دیگران متفاوت باشد. اینها همه درست. ولی اگر از من بپرسند از میان تمام دلايل متفاوت که مطرح است، کدامیک از همه مهم‌تر است،
خواهم گفت:
استهلاک تدریجی انسان در ایران

اجازه دهید توضیح دهم.

از وقتی که ایران آمده‌ام، یعنی در همین چهار ماه اخیر، به صورت روزانه اتفاقاتی افتاده است که هرکدام روح و ذهن من را ولو اندک مستهلک کرده است.

مثل قطره قطره آبی که بر روی یک سنگ بریزد.
درست است که هرکدام از این قطره‌ها به خودی خود تاثیر خاصی ندارد، ولی با گذر زمان، همین قطره‌ها می‌تواند حفره‌یِ چشمگیری در سنگ ایجاد کند.
این همان معنی استهلاک در ذهن من است. این لیست فقط مال 4 ماه است و بسیار مختصر نوشته شده است.
و موارد ذکرنشده زیاد است.

از وقتی به ایران آمده ام:

- فروشنده جنس ناقص و معیوب فروخته است، وقتی عیب را به او نشان می‌دهی نه تنها عذرخواهی نمی‌کند، بلکه وقیحانه آسمان ریسمان می‌کند.
آخرش بدهکار هم شدم!

- همسایه هر موقع که عشقش بکشد، هر کجا که عشقش بکشد پارک می‌کند. سه ماشین دارد و یک جای پارک. محاسبه‌اش با شما !

- کسی که می‌خواسته پرده‌ی خانه را وصل کند، دائم امروز و فردا کرده است، حداقل 3 بار به ما دروغ گفته است و سر قرار نیامده است. دفعه‌ی آخر هم بعد از این که ما را 5 ساعت کاشته است، ساعت 11 و نیم نصف شب آمده است. طلبکار هم هست که چرا در را نصف شب برای او باز نکرده ایم و هزینه ی ایاب ذهابش را می‌خواهد از ما بگیرد.

- وضعیت نظام وظیفه مشوّش است. می‌خواهند دو سال از عمر آدم را به زور از آدم بگیرند، و تا نگیرند و آن کارت پایان خدمت کوفتی را نگیری، نمی‌توانی آزادانه از کشور خارج بشوی. در اداره ی نظام وظیفه هم کسی درست و حسابی جوابگو نیست.

- تا سال 93 که من پرونده تشکیل داده بودم مشمول قوانین "نخبگان" می‌شدم.

حالا که سال 94 شده است قوانین تغییر کرده است و می‌بایست دوباره دنبالش دوید تا بفهمیم چه به چه است.

- رفته‌ام بانک. از کارمند سوال می‌کنم که چقدر کار افتتاح حساب طول خواهد کشید؟ می‌گوید چیزی نیست و سریع تمام می‌شود. حداقل یک ساعت بیش از آنچه ادعا کرده است طول می‌کشد.

- برای خریدن ماشین قرارداد امضا کرده‌ام، فروشنده ماشین که بنگاه است، با تاخیر 300 درصدی ماشین را تحویل داده است. آخر هم درخواست مبلغی بیش از مبلغ قرارداد کرده است، چون در طی زمانی که تاخیر کرده است قیمت ماشین افزایش پیدا کرده!

- ماشین خریده‌ایم. مجبوریم ببریم برای ما قفل کامپیوتر و قفل باطری و قفل زاپاس نصب کنند که مبادا کسی به ماشین دستبرد نزند. یعنی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که از همان اول همه جای زندگی را باید قفل زد که در امان باشد!

- می‌بایست مدرک دکتری خودم را ارزش‌گذاری کنم! یعنی وزارت علوم باید بگوید آن شب‌ها که من تا صبح سر آزمایش بودم، جایزه و افتخاراتی که کسب کرده‌ام، و آن همه مقالات بین‌المللی که نوشته‌ام ارزش دارد یا ندارد!

- فرم‌هایی که برای ارزش‌گذاری مدرک باید پر شود غیردقیق و گیج‌کننده است. سفارت ایران در کشور محل تحصیل می‌بایست همه‌ی این مدارک را تایید کند و مهر بزند.

- مبل خریده‌ایم. آن چه آورده‌اند در خانه تحویل داده‌اند، با آنچه در نمایشگاه پسندیده بودیم یکی نیست.

- در شرکتی که شروع به کار کرده‌ام، وارد بزرگترین مناقصه تاریخ صنعت شیرین‌سازی آب ایران شده‌ایم.
نیمی از مدارک مناقصه به زبان انگلیسی است. مدارک اشتباهات تایپی دارد! و بعضی از جمله‌ها از لحاظ گرامری غلط است!
شرکت پیمانکار حدود 2 میلیون دلار برای تنظیم این اسناد گرفته است! تا آخرین روز تحویل اسناد هم، مدارک کارفرما با هم مغایرت دارد و بعضی از درخواست‌های کارفرما هنوز نامعلوم است.

- خدا را شکر حقوق ما را به موقع می‌دهند.
شنیده‌ام بعضی از شرکت‌ها هنوز حقوق فروردین را هم نداده‌اند.

...
13.5K views14:09
باز کردن / نظر دهید
2023-08-05 19:54:29 چرا زوج‌های فرانسوی دیر لباسشویی می‌خرند؟


مجتبی لشکربلوکی

ژان کلود کافمن استاد دانشگاه سوربن فرانسه در سال ۱۹۹۸ کتاب پرفروشی منتشر کرد به نام «لباس‌های چرک: زوج‌ها و ماشین لباسشویی‌شان». این کتاب حاصل مصاحبه‌های فراوان این جامعه‌شناس با زوج‌های فرانسوی بود. کافمن معتقد است اینکه دو نفر تصمیم می‌گیرند تا «ماشین لباسشویی» بخرند، بیانگر تحول مهمی در زندگی‌شان است و نشان می‌دهد که ارتباطشان وارد مرحله‌ای جدید و جدی شده.

گویی خرید ماشین لباسشویی به معنای شکل‌گیری پیوند خانوادگی بین دو نفر است. در آن سال‌ها مردان مجرد فرانسوی، معمولا لباس‌های کثیفشان را یا در ماشین‌های لباسشویی عمومی (در ساختمان‌های بزرگ) می‌شستند و یا به خانه مادرشان می‌بردند تا شسته شود. با توجه به سبک زندگی جامعه اروپایی، کافمن معتقد است گفتنِ بله هنگام مراسم عروسی چیزی را در دو نفر تغییر نمی‌دهد؛ چون معمولا زوج‌ها زندگی زیر یک سقف را قبل از این مراسم تجربه کرده‌اند. آنچه مهم است خرید یک ماشین لباسشویی است که مانند حلقه ازدواج، کارکردی سمبلیک دارد: «یک ماشین لباسشویی برای دو نفر». (مرجع: دکتر فردین علیخواه)


آنچه خواندیم نوشته دکتر فردین علیخواه، جامعه‌شناس معاصر است. البته او برای منظور دیگری این مقدمه را نوشته اما من وقتی آغاز نوشته او را خواندم دیگر ادامه را تا مدتی رها کردم. به فکر فرو رفتم، به این فکر که رابطه مردم و حکومت نیز شبیه به همین است؛ یک رابطه زوجی و دو طرفه است. زوج‌های جوان فرانسوی وقتی مدتی با هم زندگی می‌کنند و سپس به هم اعتماد می‌کنند و می‌فهمند که زندگی مشترک‌شان دوام‌پذیر و آینده‌دار است، آنگاه به فکر سرمایه‌گذاری‌های جدی‌تر می‌افتند. مهم‌ترین متغیر تصمیم‌گیری چیست؟ افق آینده مثبت و احساس امنیت؛ در یک کلام: «آینده پیش‌بینی‌پذیر مثبت».
و ما مردم نیز تصمیمات مهم‌مان بستگی به حکومت دارد. مثلا چند تصمیم مهم را با هم مرور کنیم:
۱)بچه‌دار شویم یا نه؟
۲)مهاجرت کنیم یا نه؟
۳)سرمایه‌گذاری بلندمدت کنیم یا نه؟
همانند زوج‌های فرانسوی که با توجه به «آینده پیش‌بینی‌پذیر مثبت» تصمیم می‌گیرند، ما نیز چنین می‌کنیم. ما کاری به تبلیغات و تسهیلات و تغییرات نداریم. ما به این کار داریم که آیا برآیند همه سیاست‌ها و عملیات حکومت، منجر به «آینده پیش‌بینی‌پذیر مثبت» می‌شود یا نه؟
حالا نگاهی بیاندازیم به همین سه تصمیم مهم:
بچه‌دار شویم یا نه؟
نرخ باروری (متوسط تعداد فرزندان زنده‌ای که هر زن در سنین باروری به دنیا می‌آورد) در سال ۱۳۷۵ حدود ۲/۵ بوده و اکنون به ۱/۷ رسیده. با این دست فرمان برویم تا ۳۰ سال آینده از یک جامعه ۹۲ میلیون نفری، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر بالای ۶۰ سال خواهند بود که عدد بزرگی است. یعنی از سه نفر در ایران یک نفر سالمند است! سیاه‌چاله پیریِ جمعیت در راه است!

مهاجرت کنیم یا نه؟ مدیر رصدخانه مهاجرت ایران گفته: نتایج یک نظرسنجی اینترنتی نشان می‌دهد بیش از ۶۰ درصد ایرانیان تمایل به مهاجرت دارند که بخش قابل توجهی از آنان برای مهاجرت اقدام کرده‌اند. در گزارش رصدخانه مهاجرت آمده است که وقتی از ۴ گروه مختلف (دانشجویان، پزشکان،  استارت‌آپ‌ها و استادان) می‌پرسی چرا؟ همه بدون استثنا در جواب‌هایشان یا می‌گویند بی‌ثباتی، یا ناامیدی نسبت به آینده و یا شیوه مملکت‌داری!

سرمایه‌گذاری بلندمدت کنیم یا نه؟ بر اساس آمارهای رسمی نرخ رشد موجودی سرمایه کل در دهه ۹۰ نزولی و حساب سرمایه منفی بوده است. این‌ها می‌تواند حکایت از آن کند که خروج سرمایه رخ می‌دهد. مثلا یک نشانه غیر قابل انکار: ایرانیان بعد از روسیهِ جنگ‌زده، دومین سرمایه‌گذاران خرید ملک در ترکیه هستند!

مهم‌ترین پارامتر برای ارزیابی کیفیت و کفایت یک حاکمیت، «ایجاد آینده پیش‌بینی‌پذیر مثبت» است. تا زمانی که یک حکومت نتواند چنین کند مردمانش فرانسوی می‌شوند و ماشین لباسشویی نمی‌خرند. چون اعتمادی به فردا ندارند. نه بچه‌دار می‌شوند، نه دل به آن سرزمین می‌بندند و نه سرمایه‌گذاری می‌کنند. یا دست کم در آن تردید و تاخیر می کنند.
13.4K views16:54
باز کردن / نظر دهید
2023-07-30 22:41:21 ‍ ‌

حتی اگر هرگز اسم استیو کاتس را نشنیده باشید، همچنان می‌توان حدس زد که برخی از کارتون‌ها یا #انیمیشن‌ های او را دیده‌اید.

اکثر کارهای #Steve_Cutts، به نقد سبک زندگی مدرن پرداخته‌اند. از تراکم مترو، تا سرهای خم شده بر موبایل، تا شخصی‌ترین اسرار ما که در شبکه های اجتماعی دست به دست می‌شوند، دست‌مایه‌های کار هنرمندانه‌ی این هنرمند انگلیسی بوده‌اند.

او همچنین کارهای زیادی را با موضوع طبیعت و حفظ محیط زیست و نقش مخرب انسان در اکوسیستم زمین خلق کرده است که انیمیشینی به نام انسان (Man) معروف‌ترین آنهاست.

این انیمیشن در سال ۲۰۱۲ تولید شده و هنوز در گروه انیمیشین‌های پربازدید در این حوزه قرار دارد. اگر قبلاً آن را ندیده‌اید، مطمئناً از دیدنش لذت خواهید برد.

کانال هنر برای هنر
16.2K views19:41
باز کردن / نظر دهید
2023-07-28 17:52:47
نذری متفاوت، از جنس شعور

جوانان در مراغۀ آذربایجان شرقی در روزهای تاسوعا و عاشورا به کمک پاکبانان شتافته و کوچه‌ها و خیابا‌ن‌ها را تمیز کردند.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری
25.8K viewsedited  14:52
باز کردن / نظر دهید
2023-07-28 12:32:37 امروز مطلبی از پسرم شنیدم که حسابی من رو توی شوک برد و بسیار تاسف خوردم.

پسرم دریک هتل در تهران مشغول به کار هست و بالطبع با توریست‌هایی از کشورهای مختلف سروکار دارد. امروز از ایشون شنیدم، دریکی از شهرهای کشورمون، یک بطری آب معدنی بزرگ را به یک توریست ژاپنی به مبلغ 150هزار تومان فروخته‌اند!
جای بسی درنگ.. جای بسی شرمندگی... جای بسی تأسف.
چه می‌شود گفت ..


کمپین مبارزه با بی‌شعوری
14.5K views09:32
باز کردن / نظر دهید
2023-07-28 12:11:26
‏بدون شرح ...

کمپین مبارزه با بی‌شعوری
15.6K views09:11
باز کردن / نظر دهید
2023-07-03 21:16:55 کنار خونه‌ی ما یک پارکه

فصل تابستان، در هیچ شبی آرامش نداریم، از دست شلوغی بی موقع مردم در پارک. صدای خنده، موزیک، افرادی که بیش از حد نوشیدنی الکی مصرف کرده‌اند.
گاهی تا چهار و پنج صبح توی پارک هستند، با صدای بسیار بلند موزیک و بزن و برقص، اجازه خوابیدن تا دم صبح را نداریم.
دم صبح هم از صدای داد زدن پاکبان‌های شهرداری، گرفتار و عاصی هستیم.
واقعا این شرایط، توان جسمی و روحی برامون نذاشته، کل روز رو به خاطر بدخوابی و بی‌خوابی، کلافه‌ایم.
چندین بار به این افراد تذکر دادیم، یا دعوا شده، یا با جمله‌ی پارک مکان عمومی هست روبرو شده‌ایم.
چندین بار هم با پلیس و شهرداری تماس گرفته‌ایم، دریغ از یک تذکر کوچک!

خوب آقای عزیز! خانم بزرگوار!
بسیار عالی که تفریح می‌کنید، اما سروصدای ناهنجار بعد از ۱۲ شب، پایمال کردن حق کارمندی است که نیاز داره زود بخوابه تا ۷ صبح بره سرکار، زیر پا گذاشتن حقوق کسی است که بیمار یا سالمند داره، خراب کردن آرامش مادری است که بچه کوچیکش رو با زحمت خوابونده.
لطفا کمی اندیشه کنید .. حرف یکی و دو شب نیست... ما افتاده‌ایم رو دور فرسایشی ..

کمپین مبارزه با بی‌شعوری
3.1K views18:16
باز کردن / نظر دهید