در ضرورت لارژ بودن برای رجال سیاسی دوستی خاطرهای از دکتر غل | Business & Management Consulting
در ضرورت لارژ بودن برای رجال سیاسی
دوستی خاطرهای از دکتر غلامحسین صدیقی تعریف میکرد که رانندهای داشت که کار خرید منزل هم با او بود؛ از قضا خوش سر و زبان هم بود و سعی میکرد با چانه زدن و خرید ارزان از کاسبها در هزینهها صرفهجویی کند.
روزی که صدیقی به وزارت رسید به راننده گفته بود دیگر برای خرید رفتی لازم نیست سر قیمتها چانه بزنی هر چه گفتند پرداخت میکنی و بیرون میآیی. هدفش هم این بود که در دوره مسئولیت حرف و حدیث پشتش نباشد. با وجود وزارت در دوره مصدق آنقدر اعتبار داشت که شاه در روزهای طوفانی قبل از انقلاب از او کمک بطلبد که البته رد کرد.
آنقدر که من میفهمم اهل سیاستِ بهدردبخور در مملکتی به این هرزگی بیشتر باید 《چشمودلسیر》 و 《دنیادیده》 و《بزرگزاده》باشد تا عشق خدمت و از جنس مردم! اول باید درکی حداقلی از مقصد وجود داشته باشد تا اساسا بتوان چنین چشماندازی را به مردم انتقال داد و برای ساختنش تلاش کرد. بله، حضور مردم و مشارکت سیاسی و این قبیل قصهها هم بخشی از ماجراست، ولی برای پیشرفت این مملکت بیشتر نیاز به تعدادی آدم لارژ داریم، از آدمهای خُرد کاری بر نمیآید، آفتابه را از طلا هم که بسازید جایش در مستراح است. والله اعلم.