سینمای ایران در موضوع آسیب های اجتماعی اسیر سیاهنمایی شده است | سلبریتی بدون روتوش
سینمای ایران در موضوع آسیب های اجتماعی اسیر سیاهنمایی شده است
جلال غفاری،پژوهشگر فرهنگ و هنر،ا اشاره به نسبت سینما و آسیبهای اجتماعی گفت: بنده معتقدم که حق سینماست که درباره آسیبهای اجتماعی صحبت کند، اما نقطه نزاع اینجاست که که مرز واقعیت کجا قرار دارد؟ به نظرم سینمای ما در این مسئله، اسیر سیاهنمایی شده است؛ حتی خود واژه «آسیب» نیز دارای نوعی بار منفی و سیاهنمایی است. برای مثال زمانی که گفته میشود آسیبهای اجتماعی را آسیبشناسی کنیم، بیشتر جنبه منفی و سیاه آنها مورد توجه قرار میگیرد و نقطههای روشن برای برون رفت از این آسیبها مورد توجه قرار نمیگیرد. بنابراین میتوان گفت از آنجا که موضوع به خوبی تعریف نشده است، سینمای ما در پرداختن به آن درجا میزند. این موضوع را حتی میتوان در فرم سینمایی هم دید.
وی ادامه داد: خاطرم هست سال گذشته هم اشاره کردیم که در موضوع فقر و پرداخت سینمایی به آن، جنبههای سیاهنمایانه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. علاوه بر این معتقدم که در موضوع واقعگرایی هم دچار ضعف هستیم. گریم بازیگر و نوع صحبت کردنش او را تبدیل به فردی خسته و داغون میکند. برای مثال گوش درد، دندان درد یا پادردی برای او قرار داده میشود، بدون آنکه کمکی به قصه بکند. برخی فیلمها نشان میدهند که جایی از سیستم آلوده است اما زمانی که در واقعیت مبارزه با فساد را در همه دستگاهها میبینم با خود میگویم که اگر سیستم آلوده باشد نمیتواند اینگونه چابک با فساد مبارزه کند. شاید نوعی ژست روشنفکری باشد که همه چیز را به گردن حکومت بیندازیم و این کار اصلا هنرمندانه نیست. بنده فکر میکنم مخاطبی که وقتش را برای دیدن یک فیلم میگذارد دوست دارد که قاببندیهای روشنتری را ببیند. این موضوع در حالی است که نوع دیالوگها، گریم، بازیها و ... مخاطب را اذیت میکند.
جلال غفاری ضمن تاکید بر اینکه در سینمای ایران دچار فقر مضمون هستیم، گفت: ما در واقعیت زندگی خود قهرمان داریم که نمونه آن شهید سلیمانی است اما زمانی که دچار نابینا میشویم و نمیتوانیم قهرمان خود را ببینیم سینمای ما نیز دچار لکنت میشود. یکی از نقدهایی که به فیلم سینمایی مرد بازنده دارم انتخاب بازیگر اصلی و گریمی است که برای او انتخاب کرده است. این بازیگر متناسب این نقش نیست و گریم هم نتوانسته کمکی به این موضوع بکند. بینننده تا اواسط فیلم مشغول ارتباط گرفتن با اوست.
وی اضافه کرد: خود ما هم حتما در زندگی روزمره خود با انسدادهایی روبهرو میشویم اما مسئله به تندی و غلظتی که در این فیلم دیده میشود، نیست. معتقدم که سینمای ما باید عینک خود را عوض کند، از آن عینک تلخی و سیاهی بیرون بیاید تا بتواند روشنیها را ببیند. راه دیدن این روشنیها به کمک مردمی است که مشغول خلق زیبایی هستند. برای مثال اکنون در موضوع اعتیاد میبینید که چه جریانهایی مردمی خوبی شکل گرفته است و کار میکنند.