2022-07-31 20:38:33
در آن ایام که امکانات آموزشی محدود به مکتبخانهها بود و تحصیل زنان قدغن بود, وی به اتفاق دختر قوام از آموزش معلم خصوصی و سرخانه برخوردار بودهاند.
بلقیسخانم که خاندان پدریاش از طبقی تجار بودند, در کودکی در رفاه و آسایش تمام بزرگ میشود, چنانچه پدرش برای او آموزگاران سر خانه استخدام کرده بوده است. بعد از ازدواج با مهدیخان در فصول بهار و تابستان به حسنآباد سرحد چهاردانگه میرفتهاند که این مسافرتها در شعر او متجلی شده و گاهی به تلخی و گزندگی از این روزگار یاد میکند. بلقیسخانم به زبانهای فارسی و ترکی سخن میگفت و مینوشت. هیچگاه لباس شهری نپوشید و همیشه رخت قشقایی به تن داشت.
وی حافظهای قوی در شعر داشت و در برنامههای مشاعره هیچ کس حریف او نبود. با اینکه از خاندان ثروتمندی بود, اما زنی درویش مسلک بود. در ایام کهولت, اسبابی مختصر مثل یک پنکه, رادیو, چراغ سه شعله, کتاب و قلم و دوات, یکی دو قالی و پشتی ملزومات اتاق مختصر او بود. زنی متدین و اهل طاعات و عبادات بود و با قرآن خیلی مونس بود. عشق عمیقی هم به حافظ داشت و دیوانش را از بر بود.
یک دفتر شعر با خط خودشان از ایشان باقی مانده است. در این دفتر علاوه بر شعرهای تعلیمی, موضوع جوانی و پیری, فقر مردم و گرانی و پریشانی ملت, به موضوعهای تاریخی نیز اشاره میکند زبانی تند و تیز و تلخ دارد و از نقد زمانه و مردم روزگار ابایی ندارد. به نظر میآید نسبت به پهلویها یک سمپاتی داشته و نسبت به حوادث ایلی نگاهی منتقدانه دارد. به گفتهی کارشناسان ادبیات, شعر خانم بلقیس از منظر فوت و فن شاعری چندان قوی نیست, ولی میتواند به عنوان یک منبع برای شناخت وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زمانه و حوادثی مثل حجاب, تبعید رضاشاه, بهائیّت, حوادث قشقایی و غیره باشد.
در زیر به عنوان برخی از شعرها با موضوعهای تاریخی و اجتماعی اشاره میکنم:
_از جهت ملت در سال ۱۳۲۲ از ناراحتی ملت که چگونه روزگار آنها به سختی میگذشت.
_ایضا در سال ۱۳۲۲ از جهت ملت بیچاره که آنها را چگونه جیرهبندی نمودند.
_چند کلمه از بابت اشخاصیکه خودشانرا گرفتار تریاک کشیدن میکنند گفته شده.
_۴۰/۹/۲۲ چند کلمه بیت جهت سینما رفتن مردم گفته شده.
_در سال ۱۳۳۳ در حسنآباد چهاردانگه سمپاشی نمودند، موشهای دُم کُل فراوان شد و بی اندازه خسارت به دهات رسانید.
_در سنه ۲۳ شمسی در شهرآشوب سرحد چهاردانگه دزد بویراحمدی یک دسته به ده هجوم آوردند و خوشبختانه شکست دادند اهل شهر آشوب.
در سال ۱۳۲۱ از خرابی ملت که چگونه به مردم روزگار سخت گذشت و چند کلمه به زبان ترکی گفته شده است.
_چند کلمه از بیوفایی دنیا به زبان ترکی.
_در سال ۱۳۳۰ در حسن آباد جر و دعوا نمودند, میرزا آقا پسر حاجی امرالله با آقای مهدیخان.
_ایضا از جهت ملت بیچاره چند کلمه بیت گفته شده در تاریخ ۱۳۲۳ شمسی البته همان سالیکه شاه را خارجیها برده بودند و چند صفحه از جهت ملت گفته که چگونه مردم در مذلت و پریشانی بودند:
واحسرتا هر روزه بدتر هستیم
زار و پریشان, بیبزرگتر هستیم
در بند خوک و گرگ و عنتر هستیم
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست
از یک طرف قحطی نان, از یک طرف کوپون شد
فقیر و زار و بینوا از گشنگی بیجون شد
از فکر و از خیال دل ما خون شد
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست
گاهی اسیر روس و آلمان گشتیم
گاهی به فکر لقمهی نان گشتیم
ز اوضاع این دوره پریشان گشتیم
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست
ارزانی از قند و نبات ما کو
روزه, نماز, خمس و زکات ما کو؟
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست
ای ملت ایرانی بیچاره!
از ظلمِ ناکس گشته آواره
گشتی اسیر گرگ, شدی صد پاره
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست
از بین رفت این ملت ایرانی
کارها بگردید ذلت و ویرانی
ای اهل ملت تا به کی گریانی؟
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست
این دوره هیچ دورهی مسلمانی نیست.
خانه خراب گشتیم و سامانی نیست
قوّت برفت و در بدن جانی نیست
از هیچ طرف راه نجات ما نیست
امیدی از بهر حیات ما نیست.»
در پایان چند بند از یک شعر ترکی:
ایضا چند بیت ترکی در سال ۱۳۲۱ از خرابی ملت گفته:
ایران میللتی بیکسدیر
عنانی دستِ ناکسدیر
تمامن قوررو قفسدیر
آمان فریاد بو دوورادان
میللت گئدیبدیر آرادان
خرابه بو وطن اولدو
یاغ ایگیرمی تومن اولدو
قند یکمن شصت تومن اولدو
آمان فریاد بو دوورادان
میللت گئدیبدیر آرادان
جینسلر واری کوپون اولدو
468 views17:38