خود و دیگری فرشته ذاکر مفهوم خود و دیگری از همان اوایل کودکی | چهارراه
خود و دیگری فرشته ذاکر
مفهوم خود و دیگری از همان اوایل کودکی رشد میکند. در روابط دوتایی با ابژههای اولیه (مراقب اولیه)، تجربه رضایت و ناکامی، برای کودک با شدت زیادی درک میشود. تجربههای رضایتبخش برای کودک به شکلی آرمانی از یک دیگریِ مراقبتکنندهی بینقص از یک سو و یک خودِ خرسند کاملا ارضا شده از سوی دیگر است. تجربههای ناکامکننده نیز برای کودک به صورت تصویری کاملا منفی از یک دیگریِ آزارگر و محرومکننده از یک سو و خودِ نیازمند، درمانده و مضطرب از سوی دیگر است. این تجربهها در ابتدا برای نوزاد و کودک در هر بار تجربه ارضا یا ناکامی، به صورت تجربههایی جداگانه شکل میگیرند و هنوز شکلدهندهی تصویری کلی از ابژه نیستند. اما به تدریج که این تجربهها انباشت میشوند و حافظه سرگذشتی در کودک شکل میگیرد، کودکی که مراقبش عموما بدرفتار یا بیتوجه است، و گسیختگی زیادی در تعامل کودک با مراقب وجود دارد، تجربیات منفی نقش غالبتری را در ذهن رو به رشد به عهده میگیرند. گسیختگی در روابط بین کودک و مراقب اولیه، تاثیر عمیقی در شکلگیری مفهوم "خود" و "دیگری" برای هر فرد دارد. نبود همدلی، بیتفاوتی، غفلت و یا سوء رفتار جنسی اثرات زیانبار عمیقی در شکلگیری مفهوم و نحوه تعامل خود و دیگری دارند. این اثرات زیانبار باعث میشود فرد در بزرگسالی برای خودتنظیمیهای هیجانی و شناختی، آشفتگیهای زیادی را تجربه کند. به هنگام درونیسازی مفهوم خود و دیگری، عواطف منفی شدید و سازوکارهای دفاعی فعال میشوند و فرآیند درک مبتنی بر واقعیت، از خود و دیگری را مختل میسازند. این افراد در بزرگسالی همچنان تصویرشان از یک تجربه رضایتبخش ارتباطی، تصویری آرمانی از یک دیگری بینقص و یک خودِ کاملا ارضا شده است. از سوی دیگر، تجربه هر گونه ناکامی در ارتباط، تصویری کاملا منفی از یک دیگریِ آزارگر و محرومکننده را برانگیخته میکند. این تصویر از دیگری، تصویر یک خودِ نیازمند، درمانده و مضطرب را نیز به دنبال دارد. کودکی که در تعامل با مراقب اولیه، به دلبستگی ایمن میرسد، در اواخر دوران کودکی به این توانمندی دست پیدا میکند که از ارزیابیهای مثبت و منفی شدید، و همه یا هیچ، فاصله بگیرد و ارزیابیهای مثبت و منفی را در هم ادغام کند. در نهایت میتواند انگارههای متعادلتری از خود و دیگری را شکل دهد.