پارسال این موقع من تو مسیر برگشت از دانشگاه به خونه بودم و تعط | شهروندِ زُحل🪐، طبقهٔ اول
پارسال این موقع من تو مسیر برگشت از دانشگاه به خونه بودم و تعطیلات عید پاک داشت شروع میشد. برای بار سوم گفتم بذار شانسم رو امتحان کنم و به دستار دکتر عطاردی پیام بدم بلکه دکتر قبولم کنه. قبولم نمیکردن چون مدت زمانی که میتونستم ایران بمونم کم بود. میگفتن باید حداقل ۲ هفته باشی. پیام دادم و چنان مظلوم نمایی کردم که من گناه دارم، تابستون عقدمه، چاقم و … بعد گفتن به دکتر زنگ بزن منتظرته. زنگ زدم به دکتر و کلی صحبت کردم. گفت کِی میتونی بیای؟ گفتم شما اوکی بدین من فردا میام. گفت باشه! برای فرداش که جمعه بود بلیت گرفتم، شنبه ساعت ۴ صبح رسیدم ایران. یکشنبه ۶صبح بیمارستان رفتم و ۹ صبح اسلیو شدم:))))) دختر چه زود میگذره انگار همین دیروز بود که میخواستم همه رو از عصبانیت گاز بگیرم. ساسان میگفت خداروشکر که زود برگشتی وگرنه یکیمون رو میکشتی