2023-01-28 18:29:39
#اعتراف_ناشناس
سلام فاطی ام 17مازندارن بابل
آقا من با یه پسره قرار گذاشتم دیت اولمون بود وید آورده بود سه کام سه کام میگرفتیم آقاااا مس سگ کشیدیم
بعد من زیاد نمیکشم اون ولی هزاران بار کشیده
منننننن یه جور فیریک زدم اصلا بگا دادم پیش پسره نمیدونست بخنده بترسه گریه کنه برینه چیکار کنه فقط مس سگ رانندگی میکرد خوراکی گرف از کره نمیرم
کیپ بغلش رو صندلی پشت رول بودم فیریک زدم که منو دارن میکشن میبرن و من توی فضای تاریک غرقم و فقط دوتا چشم و یه لب و دهن میدیدم مه دارن حرف میزنن
بعد پسره گفت چشماتو باز کن یه دیقه انقد حرف نزن فهمیدم هرچی میدیدم چشام بسته بود توهم بود اصلا چشام باز نبود واسه همین همه چی سیاه و اکلیلی بود
برد منو یه جا دور افتاده خلوت یکم دوییدیم و تکون میدادم خودمو من کصصصشر میگفتم بعد حتی زدم تو گوشش میخواست بغلم کنه آرومم کنه هذیون نگم
اونقدری که من کشیده بودم حتی واسه اونی که هزار بار کشیده بود هم زیاده روی بود خودشم گفت
و بهم گفت بهترین دیت بود و خیلی باحال بود با فیریکا و رانندگی ها و دعوا های خانوادمون تو چتی خیلی تجربه باحالی بود
بعد چی مادرم تو اون چته سگی زنگ زد گفت رفتی خونه بابات؟ (جدا شدن) منم داستانی چیدم گفتم بهش ، پسره کف کرد اصلا گف استاد پیچوندنی منو نپیچونی
آخرشم به عنوان اسنپ منو برد خونه مادربزرگم
خلاصه ریدم تو هرچی رابطه و دیت و عشق و حال
شرمنده زیاد شد خواستم بگم دیتاتونو اینحوری نرینین کم بکشین/بخورین همیشه بکشین/بخورین
به امید آزادی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
admin : alireza
-فک کنم بعد تایپ کردن از انگشتات دود بلند شد
اومد بغلت کنه زدی تو گوشش
یعنی طرف هرچی زده بود پرید
آقا یه نصیحت نکشید ولی بخورید
ولی بازم زیاده روی نکنید
اتاق اعتراف | confessional
@confessional_18
برای ارسال اعتراف کلیک کنید
2.1K views𝓐𝓵𝓲𝓻𝓮𝔃𝓪 , 15:29