Get Mystery Box with random crypto!

عقل انتقادی

لوگوی کانال تلگرام criticalreason — عقل انتقادی ع
لوگوی کانال تلگرام criticalreason — عقل انتقادی
آدرس کانال: @criticalreason
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 166
توضیحات از کانال

در ﻣﻴﺎﻥ ﻫﻤﻪ‌ی ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎی ﺳﻴﺎسی ، ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺩﻋﺎی ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﺮی ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮ ﭘﺎیی ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ؛ ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪمیﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ﻗﺎﺩﺭﻧﺪ ﺑﺸﺮﻳﺖ ﺭﺍ ﺳﻌﺎﺩﺗﻤﻨﺪ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥهای خطرناکی هستند.
کارل ریموند پوپر

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-29 20:08:43 telegra.ph/sariolghalam-07-29
22 views17:08
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 20:39:42
هیچ کدامتان جرات نداشتید همرنگ جماعت نشوید !
برای گذراندن یک روز چه قدر زوال روح لازم داشتید ، چه قدر دروغ ، دولا راست شدن ، دستمال به دستی ، زبان ریزی و نوکر مَآبی !


- ویرجینیا وولف
موج‌ها


@Official_Hich
51 views17:39
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 13:36:59 حرکت خاموش مردم ایران به سوی هندی شدن

محمد طبیبیان
این که یک ملت فقیر شود، رخداد
دردناکی است، اما عجیب و غریب نیست، همان‌طور که هند در قرن هفدهم یکی از ثروتمند ترین کشورها بود و از قرن نوزدهم به بعد یکی از فقیرترین

️ می‌توان این راه را طی کرد بدون سر و صدا، فقط گاه‌گاهی با یک رخداد چشم باز کرد و متوجه شویم به فقر نزدیک‌تر شده‌ایم.

️اخیراً اتوبوسی واژگون شد و تعدادی انسان از جمله خبرنگاران جوانی کشته شدند و بسیار خانواده‌هایی عزادار شدند.
گفته شده فرسودگی لاستیک‌ها و قطعات عامل بوده است. هزاران اتوبوس و اتومبیل و ده ها قطار و هواپیما دچار این مشکل هستند.
️ یعنی موجودی امکانات حمل‌ و نقل کشور و سایر امکانات در حال فرسایش تدریجی است، چون امکان جایگزینی وجود ندارد.

بسیاری کارگاه‌ها و کارخانه‌ها هم با مشکل فرسایش ماشین‌آلات و ابزار روبه‌رو هستند و با مشکل عدم امکان جایگزینی و تنزل ظرفیت تولید و کارکرد.

این فقیر شدنِ یا همان «فقر خاموش» در بسیاری از خانه‌های ما هم در جریان است.
️ مصداقی بگویم: سه سال پیش سماوری خریدم ۲۲۰ هزار تومان. امسال شیر آن خراب شد و برای خرید شیر سماور مراجعه کردم، می‌گوید ۳۵۰ هزار تومان، خود سماور را اگر پیدا کردید ۲/۵ میلیون تومان. شیر سماور را نخریدم.*

️یک سطل کف‌شور پدالی سه سال پیش حدود ۲۰۰ هزار تومان بود که شکست، امروز صبح فروشنده گفت یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان، آن را نخریدم.*

️ اگر یخچال منزل که بیش از ۲۰ سال عمر دارد و هر آن ممکن است خراب شود، خراب شد، بیش از ۶۰ میلیون تومان باید برای یک یخچال مناسب پرداخت کرد؛ نخواهم خرید. جارو برقی، لباسشوئی…

️من یک استاد دانشگاه بازنشسته هستم، اگر عمری باقی باشد به زودی خانه خود را خالی از بسیاری وسائل ضروری خواهم یافت.

️ قدرت خرید و درآمد ماهیانه بسیاری از ما طی سه چهار سال به یک‌ سوم رسیده.
وقتی به زیر ۱۰۰ دلار در ماه رسید چشم باز می‌کنیم زیر خط فقر خواهیم بود، بدون این که تلاشی کرده باشیم یا جرمی مرتکب شده باشیم.
اگر بگویم در مسیر «به سمت هندی شدن» هستیم تعجب نکنید.

️در برخی مناطق شهرها قیافه انسان‌ها هم دارد هندی می شود، چهره‌ها در اثر ضعف تغذیه مستمر که گرانی مواد غذایی به تدریج سبب می‌شود و ظاهر به دلیل بالا پوش مستعمل و کهنه.*

️ سال ۱۳۶۰ در سازمان برنامه، فعالیت‌هایی برای تدوین برنامه توسعه اقتصادی کشور در جریان بود. روزی چند دانشجوی انقلابی از یک دانشگاه به دفتر من آمدند و گفتند شنیده‌ایم گفته‌ای هدف برنامه این است که طی ۲۰ سال به ژاپن برسیم!
تاکید کردند که این هدف کم است و باید انقلابی جهش کنیم و زود‌تر از ژاپن جلو بزنیم. گفتم من چنین مطلبی را بیان نکرده‌ام تصور هم نمی‌کنم تا ۵۰ سال دیگر هم به ژاپن برسیم.

️اکنون ۴۰ سال از آن تاریخ گذشته، مثل این که سر پیچ قبلی اشتباه پیچیده‌ایم به سمت هند. آن دانشجویان را هم خبر دارم در کانادا زندگی می‌کنند، به ژاپن‌شان رسیده‌اند.
هند هم دارد پیشرفت می‌کند، نگرانی من این است که هند هم از کنار ما بگذرد و ما خود را عقب‌تر بیابیم.

️ دقت کردید در مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری کسی از بلندنظری، اهداف بلند برای پیشرفت و ترقی کشور سخنی به میان نیاورد؟ همه در حد قول سبد معیشتی، تامین مقداری پول کمک معاش یا قول‌های محاسبه نشده برای تامین مسکن و مانند آن یا نظارت بر بازار و کنترل توزیع و قیمت صحبت کردند.

️شاید شایسته باشد گفتمان پیشرفت و ترقی برای کشور و بهبود مستمر زندگی هموطنان را به صورت یک آرمان ملی زنده نگهداریم و اجازه ندهیم در مسیر هندی شدن به کناری جارو شود.
56 views10:36
باز کردن / نظر دهید
2022-07-16 20:46:26 telegra.ph/sariolghalam-07-07
56 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-06-25 19:05:46 فامیل‌های رایج در آلمان

بیشتر نام‌های خانوادگی رایج و آشنا در آلمان نخست نام شغل‌ها و حرفه‌های گوناگون بوده‌اند؛ برای نمونه:

مولر (Müller): آسیابان
وِبِر (Weber) : بافنده
شیلر (Schiller): دانش‌آموز
شمیت (Schmidt): آهنگر
شولتز (Schulz): کدخدا
هافمن (Hoffmann): درباری
کولر، کوهلر (Köhler): کارگر معدن زغال‌سنگ
واگنر (Wagner): کالسکه‌ساز
اِشنایدر (Schneider): خیاط
فیشِر (Fischer): ماهی‌گیر
مِیِر (Meier): مال‌دار
بِکِر (Becker): نانوا
شِفِر (Schäfer): چوپان، گله‌دار
کُخ (Koch): آشپز
بوئِر، بویِر (Bauer): کشاورز
ریشتِر (Richter): قاضی*
کروگر (Krüger): کوزه‌گر، سفال‌گر
لِمان (Lehmann): زمین‌دار، ملّاک
شرودر (Schröder): خیاط
زیمرمن (Zimmermann): نجّار


نام مقیاس بزرگی زلزله (ریشتر) برگرفته از نام چارلز فرانسیس ریشتر (Charles Francis Richter)، زمین‌لرزه‌شناس آمریکایی است.

پی‌نوشت ۱: ده فامیل رایج در ایران بر اساس داده‌های سازمان ثبت احوال به ترتیب: محمدی، حسینی، احمدی، رضایی، مرادی، حیدری، کریمی، موسوی، جعفری و قاسمی است.

پی‌نوشت ۲: تفاوت جامعه‌ای تولیدگر چون آلمان با جامعه‌ای مذهبی و دینی چون ایران، از نام‌های خانوادگی آن‌ها مشهود و روشن است./ محمدمهدی یزدانی
@Sahamnewsorg
114 views16:05
باز کردن / نظر دهید
2022-06-24 10:13:34 telegra.ph/sariolghalam-06-23
93 views07:13
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 08:21:19 ‍ آزادی در لیبرال دموکراسی چیست؟
بخش 2

چنین نگرشی در سیاست مردود است زیرا حاکم خدا و مطلقا آزاد نیست که هر چه خواست سر محکوم بیاورد و خود او نیز با لگام قانون از تعدی به حقوق فردی بازداشته می شود.

در لیبرال دموکراسی قرار است بر قدرت سرکش و نامحدود حاکمان لگام نهاده شود ولی در جوامع غیرآزاد حکومت بر دهان مردم و آزادی هایشان لگام می نهد.

دیکتاتورها و مفسدین سیاسی همواره پیرو رمانتیسیسم سیاسی بوده و آن را از سمت حکومت اِعمال می کرده اند.لنین مائو هیتلر و استالین همیشه خود را مطلقا آزاد دیده اند تا به جامعه هر شکلی که میل دارند بدهند و هزینه های آن از جان و مال و امنیت آزادی را پایمال و تباه کنند تا اثر مطلوب هنری خود را خلق کنند.همین آزادی مطلق که از جانب دیکتاتورها نامطلوب است از جانب شهروندان نیز آسیبرسان است و اینجاست که قانون وارد شده و به حیطۀ آزادی های نامحدود سروسامان می دهد و آن را در مجرای درست کانالیزه میکند.رمانتیک گرایی و طلب آزادی مطلق و نامحدود و نامشروط هم از جانب حاکم و هم از طرف محکوم مردود و به تباهی خود آزادی منجر خواهد شد.سیاست با رمانتیک بودن دو قطب متضادند.

خود قانونها هم از مجاریِ حقوق بشری و دموکراسی خواهی لیبرال تدوین شده اند و ترس و وحشت رمانتیکها و آنارشیستها از محدود شدن قانونی آزادی در بی مورد و نشان عدم تکامل فرهنگ دموکراتیک بین آنان است.

لیبرال دموکراتها فرد را واجد ارزش اصولی دانسته و در جهت آزادی ،آنان را موجوداتی دنبال منافع خود و بالغ و عاقل در نظر گرفته تا راه خود را گزینش کند.راهی که خود برای خود درست تشخیص داده است نه راهی که ایدئولوژی های فاشیستی کمونیستی و بنیادگرایی برای او در نظر گرفته اند.انسان به طور پیشفرض عقلانی و روشن اندیش در نظر گرفته شده جان استوارت میل به زیبایی آزادی را موجب رشد و پیشرقت انسان قلمداد میکند .

اما محافظه کاران برعکس انسان را موجودی ضعیف و محدود و حتی فاسد می دانند که نیازمند اقتدار است این خط را فاشیستها که خود نوعی محافظه کار هستند تا سر حدات توحشبارش ادامه میدهند و فرد و فردیت را نابود میکنند.

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
117 views05:21
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 08:21:19 ‍ آزادی در لیبرال دموکراسی چیست؟
بخش 1

آزادی در بینش لیبرال که در دموکراسی مقدم بر عنصر دموکرات تجلی می یابد به دو بخش منفی و مثبت تقسیم میشود که تمام ارکان جامعه را در برگیرد و به آزادی جامعۀ مدنی منتج گردد.در آزادی منفی قوانینی متضمن آزادی های فردی و جمعی خواهد بود که افراد از چه تحکم ها و قیدهایی می توانند آزاد باشند و در واقع حوزۀ«آزادی از چیزی» است و رهایی از مداخلۀ غیر در امور فرد.
حیطۀ آزادی مثبت نشانگر این است که چه کاری را میتوانیم انجام دهیم یعنی حیطۀ «آزادی برای چیزی»است.

آزادیهای مدنی از جمله آزادی بیان ،آزادی عقیده، آزادی مذهبی،آزادی مالکیت، است که همگی ذیل حکومت قانون که مجرای تحقق این آزادی هاست قوام می گیرند.

در هیچیک از مواردِ آزادی، نباید قانونها پایمال شوند.جان استوارت میل و جان لاک هم تاکید زیادی روی لزوم تحقق حکومت قانون بنیاد برای ایجاد آزادی ها تاکید دارند.لاک میگوید آزادی تنها در حکومت قانون محقق خواهد شد.میل آزادی بیان نامحدود را در موارد نفرت پراکنی و غیره نمی پذیرد.

در واقع طلب آزادی های نامحدود گفتمانی رمانتیک و آنارشیستی است که به رهایی اگر منجر شود به آزادی دموکراتیک نخواهد رسید.در واقع آزادی مطلق رهایی از قانون های است که آزادی را ترسیم میکنند و خود به ضدِ خود یعنی غیر آزاد بودن منجر می شود.اگر من آزاد باشم به شما تهمت بزنم یا امنیت روانی و جسمی شما را به مخاطره اندازم چگونه شما میتوانید از حس آزادی خود لذت ببرید.بنابراین همواره آزادی ها با قید و بندهایی قانونی؛که هیچ فرد یا نهادی بالاتر از آن نیست محدود میشود.این محدودیتی ناگزیر در جهت حفظ آزادی برای همگان است و محدودیتی در جهت نفی و کاهش آزادی فردی نیست.آزادی همچنان در دایره بسیار وسیعی به چرخش ادامه میدهد.مانند دوربینی که بسیار آزاد است همه جا عکس بگیرد اما نه زیر لحاف اتاق خواب شما برای کشف انحرافات احتمالی شما!

آنارشیستهای آرمانشهرگرا که ناتوان از تحلیل و تحقق آزادی چه در پهنۀ عمل و چه پهنۀ نظر بوده اند همواره جزو معدود سیاسیون طرفداری آزادی مطلق بوده اند.آنان درکی از الزام پراگماتیستی تبعیت همه از قانونهای دموکراتیک نداشته و قید و بندی برای آزادی قائل نبوده و با اینکار در واقع به جای بهبود آزادی در حال تخریب آن هستند چون با برداشتن شروط و قیود قانونی دیگر تجاوز به حقوق دیگران در واقع فردیت افراد و آزادی گرانبهای آنان را خوسته و ناخواسته پایمال میکنند.

آزادی قانونمدار مشغول محدود کردن آزادی دیگران در انجام هر کاریست که آزادی دیگران را مخدوش میکند پس اتفاقا در جهت افزایش آزادی گام بر میدارد.
در طیف مقابل هم فاشیستها و بنیادگرایان آزادی را مطلقا مردود دانسته و فرد را در امت و جمع مضمحل می کنند و به آزادی خیانت میکنند که روی دیگر سکۀ آزادی آنارشیستی رمانتیک هستند.
؛؛
دولت مدرن دموکرات اصولا مبتنی بر قانون بوده و هست و فرای این تصوری از آزادی در مدرنیتۀ سیاسی متصور نبوده است.

اشتباه رمانتیک آنارشیستها در قرائت معوج خود از آزادی ناشی از خلط مفهوم آزادی در هنر با آزادی در سیاست نیز هست.
هنرمند رمانتیک بدنبال آزادی از قواعد کلاسیک فرمانروایی من را در هنر مستقر میکند،آزادی بی قید و بند یکی از نمودهای رمانتیک ها در تاریخ هنر و ادبیات بوده که عشق و علاقه را آزادی کامل میدهد فارغ از عرف و قواعد و قانونها و اخلاق و...و در نتیجه آزادانه همه چیز را تقریبا مجاز می شمارد.این نوعی برخورد هنرمندانه با مفهوم آزادی است که اتفاقا بهترین جا برای آن همینجا یعنی در عالم هنر است نه سیاست که با جان و مال و شرافت مردم رابطه دارد.آزادی در این بینش قید و بند قانون و عرف نمیشناسد و قرار است با شکستن مرز آنها به خلاقیت و ابتکار میدان دهد و به «منِ هنرمند»"اصالت داده و او را در مقام خدایی قرار دهد و به قانون دهنکجی کند.

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
64 views05:21
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 07:44:37 آزادی

به پيش، فرزندان يونان! کشور خود را آزاد کنيد! فرزندان، همسران و آرامگاه پدران و پرستشگاه هاي خدايان خود را آزاد نماييد. همه آنها در خطرند: اکنون بجنگيد!(ارسطو)


اگر تمامي انسان ها به جز يکي از آن ها داراي يک عقيده باشند و عقيده آن مخالف با عقيده آنان باشد خاموش کردن عقيده آن فرد توسط ديگران به همان اندازه غير قابل توجيه است که آن فرد داراي قدرت مي بود و عقيده همه را خاموش مي کرد.(جان استوارت میل فیلسوف لیبرال)

آزادي به مثابه يک استبداد هوشمند نيست که همه اقدامات انجام شده بر مبناي آن، به کمال رسيده باشند بلکه آزادي، به بارآورنده کمال تدريجي است. اين طور نيست که آزادي هميشه و در همه شرايط، ارائه گر حکومتي کاردان و بي نقص باشد، بلکه به بدنه جامعه يک پويايي، انگيزه و نيرويي مي دمد که بدون وجود آن هرگز وجود نمي داشتند و منجر به نتايج شگرفي نمي شدند.(الکسی توکویل فیلسوف لیبرال دموکرات)

همه با قانون شکني، مخالف و علاقمند به آزادي هستند با اين حال، درباره آزادي و نه هنجارشکني توافق عامي وجود ندارد. آزادي از زمان شکل گيري آن در دولت شهرهاي يونان باستان و دموکراسي هاي آن ها، هميشه يک امر مطلوب سياسي براي افراد، سازمان ها و جامعه تلقي شده است. حريت يا آزادي مزيت هاي زيادي در جلب حمايت هاي سياسي مردم داشته است. به نظر مي رسد آزادي به معناي اين باشد که هر فردي، بتواند خواسته هاي خود را انجام دهد. احتمالاً همه افراد متفق القول خواهند بود که آزادي صرفاً به دليل ابهامي که در تعريف و حوزه خود دارد مورد حمايت گسترده است.
امکان دارد مردم درباره نظريه سياسي اطلاعات زيادي نداشته باشند ولي آنها به منظور خود از آزادي کاملاً واقف هستند. معمولاً مردم صرفاً زماني پي به آزادي مي برند که به وسيله اقدامات خودسرانه ساير افراد به نحوي غير قانوني يا ناعادلانه از آزادي محروم مي شوند. بنابراين آزادي روابط انسان را دربر مي گيرد و آشکارا در بسياري از جهات مالي، فيزيکي و سياسي، با قدرت ارتباط دارد. برخي افراد در مقام قدرت سعي مي کنند آزادي را معمولاً با مستمسک قرار دادن منافع همگاني يا يک اصل برتر سودمند براي کل جامعه يا انسان ها محدود کنند. حدود دو قرن است که آزادي و برابري که البته در برخي مواقع، تضادهايي هم با هم داشته اند بار سياست مدرن را به دوش کشيده اند.

برخي از منتقدان و معمولاً گرايشات چپ سياسي عنوان نموده اند که آزادي بدون وجود يک سطح بزرگ تر از برابري اقتصادي و اجتماعي بين مردم عمدتاً بي معنا خواهد بود. اشخاص داراي ثروت و قدرت مي توانند از آزادي خود براي محدود کردن آزادي بسياري ديگر استفاده کنند. عده ديگري از منتقدان که عمدتاً از ليبرال هاي کلاسيک و نو و نيز از اعضاء جناح راست نو محافظه کارند، اظهار مي دارند که آزادي چنان ارزش مهمي در جامعه دارد که هميشه بايد آن را بر برابري مقدم داشت. آن ها مي گويند يک فرد مي تواند آزادي داشته باشد ولي اين آزادي ضرورتاً متضمن برابري بيشتر در جامعه نيست. در صورتي که برابري به عنوان يک هدف سياسي فوق همه اهداف ديگر در نظر گرفته شود، حتي اگر آزادي سرکوب نشود آسيبي که به آن به عنوان يک هدف سياسي وارد مي شود، حتمي خواهد بود. علم سياست غربي از انقلاب کبير فرانسه به اين طرف عمدتاً مباحثه اي بين اين دو مفهوم بنيادين بوده است و به طور کلي، اين آزادي بوده که برابري غالب آمده است.

آزادي: يک نقطه شروع

تفاوتي که برخي متفکرين بين دو واژه liberty و freedom قائل مي شوند اهميت زيادي ندارد. Liberty با نوع نظام سياسي موجود در جامعه، وجود محدوديت هاي قانوني بر قدرت دولت و آزادي هاي تضمين شده در قانون اساسي در ارتباط است. معمولاً دو واژه را به جاي هم ديگر به کار مي برند. در مباحث سياسي، روش هاي زيادي براي پرداختن به مفهوم آزادي وجود دارند. بحث ما به صورت تبيين مفاهيم زير خواهد بود.

- آزادي فردي
- آزادي عقيده و بيان
- آزادي بر اساس قانون
- آزادي اقتصادي
- مالکيت و آزادي
- آزادي ملي.

آزادي فردي

آزادي فردي عنصر اساسي انديشه سياسي ليبرال غربي است و در ميان اکثر ملت ها تبديل به بخشي از مباحثات سياسي شده است. اين جنبه از آزادي شامل آزادي بيان، آزادي گفتار، آزادي مذهب، و آزادي تردد ( عبور و مرور ) مي شود. آزادي با ديگر عنصر اساسي ليبراليسم ( به خصوص در شکل کلاسيک آن ) يعني دولت حداقلي ارتباط دارد. دولت به عنوان يک تهديد بالقوه براي آزادي تلقي شده است و قدرت و دخالت آن در جامعه بايد در ممکن ترين سطوح حداقلي مطابق با مقتضيات قانوني، نظم و عدالت نگه داشته شود.
44 views04:44
باز کردن / نظر دهید