پس از مدت زیادی شکنجه، گراندیه را با برانکارد به میدان عمومی | ᴅᴀʀᴋ ꜰᴀᴍɪʟʏ
پس از مدت زیادی شکنجه، گراندیه را با برانکارد به میدان عمومی بردند. پاهایش توسط تفتیش عقایدش شکسته و در آتش سوزانده شد. به گفته راهبی که در مراسم اعدام حضور داشت، یک مگس سیاه بزرگ در اطراف سر گراندیه میچرخید. به عقیده راهب، این حشره موزی در واقع شیطان بلزبوب، ارباب مگس ها، آنجا بود تا مطمئن شود که این پیمان رعایت شده است و روح گراندیه را به جهنم می برد!
از لحظه امضای قرارداد با شیطان، هر دو به دقت یکدیگر را زیر نظر داشتند. شیطان می‌دانست که جادوگر سعی می‌کند به نحوی از معامله خودداری کند. جادوگر نیز می‌دانست که شیطان در این نزدیکی خواهد بود تا این معامله را انجام دهد و مطمئن باشد طعمه اش فرار نکرده است. طبق یک روایت، دو سگ سیاهی که جادوگر آگریپا فون نتسهایم را در هر کجا که او می‌رفت همراهی می‌کردند، در شیاطین تدبیری بودند و محل اختفای او را دنبال می‌کردند. پالما کایه ، مورخ فرانسوی ، ظاهراً پیمانی را امضا کرده بود که تضمین می کرد در تمام اختلافاتش با پروتستان ها پیروز خواهد شد. طبق گزارش ها، این قرارداد پس از مرگ او پیدا شد و اگرچه مراسم تشییع جنازه به شکل عمومی برگزار شد، شایعه شده بود که تابوت با سنگ پر شده است. اعتقاد بر این بود که شیاطین از قبل بدن او را خارج کرده بودند!
متن زیر تصویر :شیطان در حال بردن کودکی که به او وعده داده شده بود. از جئوفروی د لاتور لندری از ریتر وام تر ، چاپ شده توسط ، مایکل فرتر، بازل، 1493.
