2023-06-11 21:44:18
سکس با خواهرش قبل از آشنایی با همسر
1402/02/29
#خواهرزن
داستان یکم طولانیه ولی سعی می کنم خلاصه بنویسم به زبان عامیانه مینویسم که خوندنش راحت باشه،درضمن چون یکبار دیگه تونستم بعد از سالها خواهرزنم بکنم و خیلی به جفتمون حال داد داستانش مینویسم.
ساله ۸۰ بعد از یک شکست عشقی شدید و بهم ریختن اوضاع روحیم دیگه عهد کردم دنبال عشق و عاشقی نباشم و بچسبم به درس و دانشگاه،اگر دختری خودش پا داد بکنم.
سال سوم دانشگاه با یک دختر توپر و واقعا زیبا چشم رنگی و سفید به نام دوریان آشنا شدم اون دانشجو نبود،تو کافی شاپی که میرفتم با چند تا دختر و پسر همیشه بودن،اگر شکست عشقی و دلزدگی از عشق نبود حتما عاشقش میشدم،خلاصه با دوریان دوست شدم و همون اول کار بهش گفتم من دنبال ازدواج نیستم و فقط برای سکس می خوامت اگر فکرت چیزی غیر از اینه خداحافظ،که یکم مکث کرد و گفت منم همینطور.
دوریان سفید سینه ۷۵ و کون طاقچه ای داشت و ۲۰سالش بود،من بعد از اون جوابی که به من داد با خودم گفتم این زیادی داده و چون من تو خوابگاه نبودم و خونه از خودم بود(مستاجر)راحت بعد از یک هفته اوردم که بکنمش.
پا کار فهمیدم تا حد مالیدن و انگشت شدن کونش بوده،بگذریم تا سال آخر دانشگاه مثله زن وشوهر بودیم و کونش حسابی باز شده بود و قبل از کردن کسش میخوردم تا ارضا بشه و عشق اینو داشت تا با کون بشینه رو کیرم منم با دست کسش بمالم تا با هم ارضا بشیم.من درسم تمام شد و فوق هم همون دانشگاه قبول شدم.رابطه ادامه داشت و تو جمع دوستان دوریان یه دختر بود اسمش آرزو به دوریان گفتم میتونی ردیفش کنی بکنمش،گفت این با هر کی دوست میشه به نیت ازدواجه در ضمن کونی هم نیست.
یروز که دوریان بعد سکس رفت حموم که یک شماره ناشناس مسیج داد جیگر خونه ردیف شد فردا بیا که یبار دیگه بکنمت،دوریان اومد شاکی گفتم چیه یکم فکر کرد گفت زید آرزو ظهر گوشیش خاموش شد با خط من زنگ زد.آرزو تو کتابفروشی روبرو کافه کار میکرد.القصه دیگه از من اصرار از دوریان انکار تا دیگه قاطی کردم گفتم یا آرزو ردیف میکنی یا تمام کنیم،قصد من ازدواج نیست که،دوریان قبول کرد و کم کم خونه میومد آرزو هم میاورد.
وقتی دوریان میکردم،حسابی کسش میخوردم ارزو هم تو حال بود،داد میزد بخور،زبونت بکن تو کسم از این حرف ها،دوری گفته بود که آرزو چقدر شهوتش بالاست،بخاطر اینکه به بدن آرزو برسم هر روز دوریان میومد خونه،تا روز موعود دوری ارضا کردم و به بهونه کار(تو یه استودیو دوبله آماتوری کار میکرد)از اتاق لخت اومد پیش آرزو گفت من برم۱ساعت دیگه میام،آرزو هم گفت منم میام،دوری گفت امیر آبش نیومده اگه ارضا نشه تخم درد میگیره ببین میتونی یه جق بزنی خالیش کنی سریع لباس پوشید رفت،بعد چند دقیقه به آرزو زنگ زد گفت رفتی گفت نه،منم چون هماهنگ بودم اومدم حال و عذرخواهی از آرزو که ببخشید من چون هر روز دوری میکنم اودم جق بزنم طول میکشه خالی شم،آرزو اومد(شلوار جین تیشرت،مانتو شالش در میاورد)کیرم گرفت گفتم بریم اتاق صدام بیرون نره خونم۶۰متر بود
رفتیم اتاق،آب کس دوری روی کیرم خشک شده بود(همیشه لا کسش میزاشتم بعد میکردم کونش)و جق میزد کیرم اذیت میشد گفتم آرزو خیسش کن،دهنش اورد نزدیک تف انداخت رو کیرم زد،بعد چند دقیقه خیلی سیخ شدم و شهوتم بالا،اروم بغلش کردم دیدم چیزی نگفت،منم لباس خوردم،بازم سکوت و دیگه گفتم آرزو لخت شو،یکم نه و نوچ کرد که خودم لختش کردم،جالب این بود که دستش از کیرم جدا نمیشد.
وای چه بدنی،دوریان خیلی از آرزو سرتر بود ولی کیرم روی آرزو شدید حساس بود،نوک سینه صورتی،کس پف دار تنگ و خیس و برف،منم سینه هاشو کردم دهنم صداش در اومد گفتم کیرمه ول کن آب نیاد
1.2K views18:44