Get Mystery Box with random crypto!

داستان و راستان

لوگوی کانال تلگرام dastanv_rastan — داستان و راستان د
لوگوی کانال تلگرام dastanv_rastan — داستان و راستان
آدرس کانال: @dastanv_rastan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 66
توضیحات از کانال

کانال تلگرامی داستان راستان
ا ادمین👇
.
🔗 @add_dasnak
کانال با نگاه شما زنده است به دوستانتان معرفی کنید🌹📚📚📚.
داستان و راستان📝📚👇👇در کانال تلگرامی
💯.
.
.
https://t.me/joinchat/AAAAAEM2wrG1UI73zqsTew
.
.
داستان و راستان💫🎭
@dastanv_rastan

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-04-06 04:00:44 The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 10 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
01:00
باز کردن / نظر دهید
2022-03-29 23:00:16 The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 18 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
20:00
باز کردن / نظر دهید
2021-10-10 14:45:17 *يک مردی در حال تمیز کردن اتومبیل جديدش بود كودک ۶ ساله اش تكه*
*سنگی برداشت و بر روی بدنه اتومبيل خطوطی را انداخت*
@dastanv_rastan
*While a man was polishing his new car, his 6 years old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.*


*مرد آنچنان عصبانی شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست*
*او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده*

*In anger, the man took the child's hand and hit it many times not*
*realizing he was using a wrench.*


*در بيمارستان به سبب شكستگی های فراوان انگشت های دست پسر قطع شد*

*At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.*


*وقتی كه پسر چشمان اندوهناک پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد؟"*

*When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when*
*will my fingers grow back?'*


*آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد*

*The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.*

*حيران و سرگردان از عمل خويش روبروی اتومبيل نشسته بود و به خطوطی كه پسرش روی آن انداخته بود نگاه می كرد. او نوشته بود*
*"دوستت دارم پدر"*

*Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD'.*


*روز بعد آن مرد خودكشی كرد*

*The next day that man committed suicide. . .*


*خشم و عشق حد و مرزی ندارند دومی (عشق) را انتخاب كنيد تا زندگی دوست داشتنی داشته باشيد و اين را به ياد داشته باشيد كه*

*Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful,lovely life & remember this:*


*اشياء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند*

*Things are to be used and people are to be loved.*


*در حاليكه امروزه از انسانها استفاده می شود و اشياء دوست داشته می شوند.*

*The problem in today's world is that people are used while things are loved.*


*همواره در ذهن داشته باشيد كه:*

*Let's try always to keep this thought in mind:*


*اشياء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند*

*Things are to be used, People are to be loved.*


*مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان ميشوند*

*Watch your thoughts; they become words.*


*مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان می شود*

*Watch your words; they become actions.*


*مراقب رفتار تان باشيد كه تبديل به عادت می شود*

*Watch your actions; they become habits.*


*مراقب عادات خود باشيد که شخصيت شما می شود*

*Watch your habits; they become character;*


*مراقب شخصيت خود باشيد كه سرنوشت شما می شود*


@dastanv_rastan
663 viewsمیکائیل , 11:45
باز کردن / نظر دهید
2021-10-10 14:43:21
جالب است بدانید:
@dastanv_rastan
ثروتمندترین مرد لبنانی
بنام (ایمیل البستانی) قبری را برای خودش تهیه دید که در بهترین جای لبنان و بسیار باصفا و مشرف بر شهر زیبای بیروت بود، تاپس ازمرگش درآنجا دفن شود.

این شخص صاحب هواپیمای شخصی بود و با همان هواپیما به دریا سقوط کرد.

اطرافیانش میلیونها هزینه کردند تا جسدش را از دریا بیرون کشیده و در اینجا دفن کنند.

هرچه گشتند لاشه هواپیما پیدا شد، اما جسد آقای ثروتمند لبنانی(البستانی)
هرگز پیدا نشد که نشد.
@dastanv_rastan

ثروتمندترین مردانگلیسی یک یهودی بود بنام (رودتشلد) بخاطر ثروت فراوانش به دولت انگلیس هم قرض میداد.
این آقای بسیار غنی، گاو صندوقی داشت بسیار بزرگ به اندازه یک اطاق
یک روز وارد این خزانه پولی خود شد و بصورت اتفاقی درب این گاوصندوق بسته شد و هرچه با صدای بلند داد و فریاد کرد ،بخاطر بزرگ بودن کاخش کسی صدایش رانشنید.
چون عادت داشت همیشه ازخانه وخانواده به مدت طولانی دور میشد .
این بار هم خانواده فکر کردند چون طولانی شده حتمابه مسافرت رفته.
این مردآنقدرفریاد زد که احساس کرد خیلی گرسنه و تشنه هست.
یکی از انگشتان خود را زخمی کرد و با خون آن روی دیوار نوشت: ثروتمندترین انسان درجهان از شدت گرسنگی و تشنگی مرد.

فکرنکنیم : ثروت تنها چیزیه که همه خواسته های ما را برآورده می کند.
@dastanv_rastan
درزندگی در جست و جوی آرامش باشید.
چه جالب...
ناز را می کشیم؛
آه را می کشیم؛
انتظار را می کشیم؛
فریاد را می کشیم؛
درد را می کشیم؛
ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!
" از هر آنچه آزارمان میدهد"

ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد،
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!
قانون کائنات :

*هیچ‌چیز در طبیعت برای خود زندگی نمی‌کند*
@dastanv_rastan
*«رودخانه‌ها»*
آب خود را مصرف نمی‌کنند

*«درختان»*
میوه‌ی خود را نمی‌خورند

*«خورشید»*
گرمای خود را استفاده نمی‌کند

*«گل»*
عطرش را برای خود گسترش نمی‌دهد

*«زندگی»*
@dastanv_rastan
یعنی در خدمت دیگران

*« قانون طبیعت است . . .

پس :

اگر دیدی کسی گره‌ای دارد
و تو راهش را می‌دانی
سکوت نکن !
@dastanv_rastan
اگر دستت به جایی می‌رسد
دریـغ نـکـن !

معجزه‌ی زندگی دیگران باش !

*« این قانون کائنات است . . . ! ! ! »*

معجزه‌ی زندگی دیگران که باشی
بی‌شک کسی معجزه‌ی زندگی تو خواهد شد !..

از خدمت به خلق پشیمان مشو…
و اگر کسی قدر خوبی تو را ندانست، غمگین مشو!
چون گنجشکها هر روز آواز میخوانند
و هیچکس تشکر نمیکند!
ولی باز هم آوازشان را ادامه میدهند…
نگاه مردم به تو متفاوت است…
یک نفر تو را بد میبیند،
و دیگری تو را خوب!
و یکی دیگر تو را جذاب،
تنها خداست که تو را آنگونه که هستی میبیند.
پس خدا را مقصود و مراد خودت قرار بده..!
@dastanv_rastan
زیبا که بنگری میبینی
نه هیچکس دوست توست و نه هیچکس دشمنت
همه معلم تو هستند،
تا در خوبی خود را بیازمایی..! زندگیتون پر از سلامتی و آرامش

@dastanv_rastan
499 viewsمیکائیل , 11:43
باز کردن / نظر دهید
2021-08-02 05:42:03 #تلنگر

پسربچه اي "پرنده زيبايي" داشت.

او به آن پرنده بسيار" دلبسته" بود.
حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.

اطرافيانش كه از اين همه "عشق و وابستگي" او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند.

هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را "تهديد" مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با "التماس" مي گفت:
"نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد، هر كاري گفتيد انجام مي دهم."

تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از "چشمه" آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت:
خسته ام و خوابم مياد.

برادرش گفت:
"الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم...!!

پسرك "آرام و محكم"گفت:
خودم ديشب "آزادش كردم" رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم كه؛

"با آزادي او خودم هم آزاد شدم."

اين "حكايت" همه ما است.
تنها فرق ما، در "نوع پرنده اي" است كه به آن دلبسته ايم.

پرنده بسياري پولشان، بعضي قدرتشان، برخي موقعيتشان، پاره اي زيبايي و جمالشان، عده اي مدرك و عنوان آكادميك و خلاصه شيطان و نفس... هر كسي را به چيزي بسته اند و "ترس از رها شدن" از آن، سبب شده تا "ديگران" و گاهي "نفس خودمان" از ما "بيگاري كشيده" و ما را رها نكنند.

پرنده ات را آزاد کن...

@dastanv_rastan
593 viewsمیکائیل , 02:42
باز کردن / نظر دهید
2021-07-15 23:38:10 @dastanv_rastan

اسم حضرت نوح پيامبر عبدالغفار يا سكن بوده است . بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلايق ، جبرييل ملك مقرب نزدش آمد و گفت : چندي پيش شغل تو نجاري بوده است حالا كوزه بساز . !
او كوزه زيادي ساخت ، جبرييل گفت : خدا مي فرمايد : كوزه ها را بشكن ، او هم چند عدد از كوزه ها را بر زمين زد و شكست . بعضيها را آهسته و بعضي را با اكراه شكست ، جبرييل ديد او ديگر نمي شكند .
گفت : چرا نمي شكني ؟ فرمود : دلم راضي نمي شود ، من زحمت كشيده ام اينها را ساخته ام .
جبرييل گفت : اي نوح مگر اين كوزه ها هيچ كدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . . ؟ !
آب و گلش از خداست ، همين قدر تو زحمتش را كشيده اي و ساختي ، چطور راضي به شكستن آنها نمي شوي ، چگونه راضي شدي خلقي كه خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرين كردي و همه را به هلاكت رساندي ؛ از اينجا او گريه بسيار كرد و لقبش نوح شد.

جامع النورين

@dastanv_rastan
538 viewsمیکائیل , 20:38
باز کردن / نظر دهید
2021-07-11 08:43:47 #تلنگر

اگر تخته ای را روی زمین بگذاریم و از شما بخواهیم در ازای 20 هزار تومان روی آن راه بروید ، حتما این کار را انجام خواهید داد، چون کار بسیار آسانی است. اما اگر همان تخته را به عنوان پلی میان دو ساختمان صد طبقه قرار دهیم و بخواهیم که همان کار را در ازای 20 هزار تومان انجام دهید ، آیا این کار را انجام می دهید؟

واضح است که چنین کاری نمی کنید. زیرا دریافت آن 20 هزار تومان دیگر مطلوب یا حتی ممکن به نظر نمی آید. حالا اگر فرزندتان در ساختمان رو به رو در آتش گرفتار شده باشد ، آیا برای نجات او از روی تخته عبور می کنید؟

بدون تردید این کار را انجام خواهید داد، چه 20 هزار تومان را بگیرید و چه نگیرید. چرا بار نخست گفتید به هیچ وجه از آن تخته میان دو آسمان خراش نمی گذرید و بار دوم اصلا تردید نکردید؟ خطر در هر دو شرایط یکسان است . پس چه چیزی در این میان تغییر کرده است؟

«هدفتان تغییر کرده است»

"وقتی دلیلی کافی و بزرگ داشته باشیم، راه هر کاری را پیداخواهیم کرد!"
@dastanv_rastan
505 viewsمیکائیل , 05:43
باز کردن / نظر دهید
2021-07-11 08:35:45 چقدر این جمله زیباست

انسانهای ناپخته

@dastanv_rastan
همیشه میخواهند
که در مشاجرات پیروز شوند...
حتی اگر به قیمت
از دست دادن "رابطه" باشد...

اما انسانهای عاقل
درک میکنند که گاهی
بهتر است در مشاجره ای ببازند،
تا در رابطه ای که
برایشان با ارزش تر است
"پیروز" شوند...
هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد ؛
مگر به " فهم و شعور " ؛
مگر به " درک و ادب " ؛

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !
واین قدرت تو نیست ؛
این " انسانیت " است....!!
‎‌‌‌‌‌‌
@dastanv_rastan
391 viewsمیکائیل , 05:35
باز کردن / نظر دهید
2021-07-11 08:34:55 @dastanv_rastan

یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود.

هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید.
میدونی چرا؟
چون پاشنه هاش خوابونده شده بود.

یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم.
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه...

یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره.

قدر خودتونو بدونید، عزت نفس داشته باشید و کفش پاشنه خوابونده نباش...


@dastanv_rastan
327 viewsمیکائیل , 05:34
باز کردن / نظر دهید