ایرج میرزا انگار این روزها رو میدید که گفته بود : هر وعده که | 𝐷𝑒𝑙𝑏𝑎𝑛
ایرج میرزا انگار این روزها رو میدید که گفته بود :
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود چوپانی این گله به گرگان بسپردند این شیوه و این قاعدهها رسم کجا بود؟ رندان به چپاول سر این سفره نشستند اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود! خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند هر چیز در این خانه بیبرگ و نوا بود گفتند چنینیم و چنانیم؛ دریغا اینها همه لالایی خواباندن ما بود ایکاش درِ دیزیِ ما باز نمیماند یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود