دلم میخواست یک نفر، آرام و شمرده توی گوشم زمزمه میکرد: دنیا | 𝐷𝑒𝑙𝑏𝑎𝑛
دلم میخواست یک نفر، آرام و شمرده توی گوشم زمزمه میکرد: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست، داری خواب میبینی. من خواستم و او گفت: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی. من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم. این چشمهای خیس را... این شب سرد و اندوهناک را... همهاش یک کابوس است. بیدار میشوی و یادت میرود که تنهایی چقدر سخت بود... دروغ چقدر درد داشت... یادت میرود که حرفها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت میرود که هیچ چیز ارزش ندارد. همه اینها یادت میرود. داری خواب میبینی...