صدایت میزنم ... پرستوها لال میشوند . نگاهت میکنم ... | دل نوشته ها
صدایت میزنم ...
پرستوها لال میشوند .
نگاهت میکنم ...
شب رنگش را به چشمان تو میبخشد .
دست هایت را
میگیرم ...
خورشید جلوی پاهای من زانو میزند .
در آغوشت آمدم ...
دیگر شعر را فراموش کردم ....