Get Mystery Box with random crypto!

قیاس انفصالی دائر مدار جمع امر وجودی و عدمی است. اینکه بگوئیم | دیالکتیک آگاهی

قیاس انفصالی دائر مدار جمع امر وجودی و عدمی است. اینکه بگوئیم این ماشین از نظر فنی سالم است یا از نظر فن سالم نیست. سالم بودنش یک امر وجودی است، در صورتی که سالم نبودنش امری عدمی است. پس وقتی اوصاف و تعیینات اشیاء را در نظر می‌گیریم می‌بینیم که تعیینات اشیاء دایرمدار وجود و عدم هستند.

آنهایی که نیستند و جنبه منفی دارند، یا جنبه شر و نقص دارند، جنبه عدمی دارند. مثلا بیماری در مقابل سلامت است. سلامت یک امر وجودی دارد در حالی که بیماری جنبه عدمی دارد.

همین که حکما نیز همیشه گفتنه‌اند شر جنبه عدمی دارد. کانت نیز بر این امر صحه میگذارد. و میگوید هر نقصی جنبه عدمی دارد پس اوصاف و تعیینات دایرمدار وجود و عدم هستند. پس اگر سلامتی در مقابل بیماری و غنا در مقابل فقر و اگر علم در مقابل جهل و اگر قدرت در مقابل ضعف، و اگر ناماتریالیسم در مقابل ماتریالیسم است، این امور جنبه وجودی است و دیگر امور جنبه عدمی است. اکنون باید پرسید که کدامیک به لحاظ عقلی بر دیگری مقدم است. یعنی ایجاب را مقدم بر سلب درک کنیم یا سلب را مقدم بر ایجاب؛ ایجاب همیشه یک امر مثبت است که با نفی اش چیزی وجود می‌یابد. در این میانه یک بازی عقل در میان است که برای بیماری و امثال آن تعیین قائل است. وگرنه این جنبه ایجابی است که اصل است. تا امر ایجابی نباشد امر سلبی معنا ندارد. تا سلامتی نباشد بیماری معنا ندارد. تا ماتریالیسم نباشد ناماتریالیسم معنا ندارد.

چرا اشیا هستند بجای اینکه نباشند؛ ما از هست بودن است که به معنای نیست بودن نیز میرسیم!!!!

کانت میگوید شما اگر می‌خواهید امور سلبی را در نظر بگیرید باید مقدم بر آن امور ایجابی را در نظر بگیرید. پس مفهوم ایجاب مقدم بر مفهوم سلب است.

حالا مفهوم ایجاب را به نحو مطلق اعتبار می‌کنیم؛ یعنی تا وجه ایجابی به نحو مطلق در ذهن نباشد وجوه ایجابی متعیین و محدود نداریم، یعنی باید یک ایده‌الی بنام ایجاب، یعنی یک وجه ثبوتی در نظر باشد تا وجه سلبی معنا پیدا کند.
پس اگر وجه ثبوتی را به نحو تمامیت لحاظ کنیم میشود مفهوم خدا. یعنی خدا مستجمع جمیع کمالات، پس تا این خدا نباشد نمیتوان هیچ وجه مثبتی را درک کرد. اصلا باید به نحو مطلق ذهنی وجوه مثبت داشته باشیم تا بتوانیم وجوه مثبتهای محدود را نیز درک کنیم.