2019-12-27 17:22:24
یادداشت استاد اصغر دادبه:
«یادکرد ایران در عصر صائب»
از یادکرد ایران در دو دوره یا دو عصر سخن گفتیم:
ــ دورۀ سبک خراسانی یا عصر فردوسی؛
ــ دورۀ سبک عراقی یا عصر سعدی.
با فرارسیدن دوران صفویه ــ که باید آن را عصر صائب خواند ــ ایران، در ادب فارسی، از دو دیدگاه مورد توجه قرار گرفت؛ بدین معنا که دیدگاه حاکم بر عصر فردوسی با دیدگاه حاکم بر عصر سعدی بهگونهای به هم آمیخت. در این عصر، عصر صائب، بابت توجه به ایران و مهر ورزیدن نسبت به وطن و تأکید بر هویت ملی، دو ویژگی به چشم میآید:
۱) توجه به شاهنامه؛
۲) استفاده از نام «ایران» برای نشان دادن مهروزی به ایران.
دشمنان ایران پس از فردوسی، علیه فردوسی و شاهنامه، از طریق یک برنامهریزی، هر کوششی میتوانستند کردند. شاعران و نویسندگان مداح خودفروخته از هر دیکتاتور مردمکشی «رستم» ساختند؛ به گفتۀ خودشان رستم راستین دربرابر رستم دروغین شاهنامه! و شاهنامههای دروغین تاریخی بافتند که زندهیاد استاد ذبیحالله صفا گزارش محققانۀ آن را درکتاب مستطاب تاریخ ادبیات آورده است.
در دورۀ صفوی، با همۀ دستاوردهای مثبت و منفی آن، حکومتهای گوناگون ــ که مصداق ملوکالطوایفی بود ــ جای خود را به یک حکومت قدرتمند با مرکزیت واحد داد؛ یعنی که وحدت ایران تحقق یافت و چونان سدۀ چهارم، که دوران شکوهمند رنسانس در ایران پس از اسلام به شمار میآید، گونهای نوزایی پدیدآمد که نیاز جامعۀ آن روز و نیاز حکومت نوخاستۀ صفوی، تحت لوای شیعی بود.
خردمندان در آن روزگار دریافتند که بدون شاهنامه «هویت ملی» بیمعناست. شاهنامه بازنویسی شد، تهذیب و تزیین شد و مهمتر از همه خوانده شد. در سپاه منصب شاهنامهخوانی ایجاد شد و هنگام نبرد سپاه با دشمن، شاهنامهخوان با صدای بلند شاهنامه میخواند و جنگجویان را به نبرد برمیانگیخت. جالب است که در سپاه دشمن، یعنی سپاه عثمانی هم همین منصب وجود داشت و شاهنامهخوان، هنگام نبرد، سپاه عثمانی را به نبرد برمیانگیخت. آخر در آن روزگار زبان شاهنامه، زبان فارسی، زبان فرهنگی سراسر ایران فرهنگی، از جمله روم (که باقیماندۀ آن ترکیۀ فعلی است) بود و سلجوقیان روم چنان فارسیگرا و شاهنامهدوست بودند که نامهایشان نیز شاهنامهای بود: کیکاووس و... .
باری، توجه به شاهنامه یعنی توجه به ایران که شاهنامه یعنی: ایران!
در این دوره، یعنی دورۀ صائب، چونان عصر فردوسی، دوباره با واژه مقدس ایران نیز در شعر روبهرو هستیم؛ یعنی ابراز مهر به ایران، در کنار مدد جستن از شاهنامه، از طریق واژۀ ایران نیز صورت میگیرد. با استشهاد به برخی ابیات صائب سخن را به پایان میبرم:
بر حریفان چون گوارا نیست صائب طرز تو/
به که بفرستی به ایران نسخۀ اشعار را
(که ایرانیان نوگرا طرز نو را میشناسند و میفهمند)
داشتم شکوه ز ایران، به تلافی گردون/
در فرامشکدۀ هند رها کرد مرا
شکستگی نرسد خامۀ تو را صائب/
که سرخ کرد ز گفتار، روی ایران را
هند چون دنیای غدّار است و ایرانْ آخرت/
هر که نفرستد به عقبی، مال دنیا، غافل است
جواب آن غزلِ طالب است این صائب/
کز اوست روی سخنگسترانِ ایران سرخ
نگاه کج نتوانند سوی ایران کرد/
ز بیم تیغ کجش خسروان ملکستان
به نقل از کانال دکتر اصغر دادبه:
@a_daadbeh
کانال وطن یولی
@vatanyoli
98 views14:22