Get Mystery Box with random crypto!

زندگی نرمال و دشمنان آن! #A 437 آرمان امیری @armanparian - «پ | مجمع دیوانگان

زندگی نرمال و دشمنان آن!
#A 437

آرمان امیری @armanparian - «پروسه‌ای که برای تربیت یک کارگر و تبدیل او به نیروی انقلابی منضبط طی می‌شود، پیچیده، مشکل و طولانی است. تجربه ما نشان می‌دهد که کارگران، حتی کارگران جوان، با همه نارضائی خویش از وضعی که در آن به سر می‌برند، رغبت چندانی به آموزش‌های سیاسی از خود نشان نمی‌دهند ... ناآگاهی آنان موجب شده است تا به پذیرش فرهنگ مسلط جامعه تا حدی تمکین یابند. به ویژه کارگران جوان، حتی ساعات محدود بیکاری و اندوخته‌های حقیر خود را صرف تفریحات مبتذل خرده‌بورژوائی می‌کنند». (ضرورت مبارزه‌ی مسلحانه و رد تئوری بقا / امیرپرویز پویان)

* * *

محمدرضا نیکفر، در یادداشت اخیر خود، تحلیل مفصلی از ریشه‌ها و عوامل موثر در انقلاب ارائه داده تا بار دیگر با تکرار روایتی مارکسیستی از تاریخ معاصر ما، به جنگ روایتی برود که خود آن را «لیبرالیسم جبون» می‌خواند. بهانه‌ی این یادداشت، صرفا یک بند مشخص از نوشته‌ی جناب نیکفر است که در آن آمده:

«قانون مفهوم مرکزی انقلاب مشروطیت است. قانون‌مداری این انقلاب ثمر نبخشید، چون به مفهوم حق مجهز نبود، حقوق شهروندان را مبنا نگذاشت و این اجازه را داد که قانون بدون حق مستقر شود و هیچ‌گاه سامان استواری نیابد. انقلاب ۱۳۵۷، حق‌خواه بود. ایده‌ی حق از آغاز انقلاب رواج یافت و اکنون جایگاهی در مجموع استوار در گفتمان عمومی دارد».

شاید در پاسخ به این تعبیر عجیب از انقلاب مشروطه، کافی بود از آقای نیکفر بخواهیم که دست‌کم یک بار زحمت مطالعه‌ی قانون اساسی مشروطه را به خودشان بدهند تا انبوه مواردی که ضامن مشارکت سیاسی و اجتماعی شهروندان و تضمین حقوق تجاری و اقتصادی آنان می‌شود را ببینند.

برای مثال، دومین اصل قانون اساسی مشروطه این است: «مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اھالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند».

اما به گمان من، ایراد کار در نخواندن قانون اساسی نیست، بلکه در خوانش و فهم خاص نیکفر و اندیشه‌ی چپ‌گرا از مفهوم «حق» است.


برای خواندن ادامه‌ی یادداشت اینجا کلیک کرده و یا از گزینه‌ی INSTANT VIEW استفاده کنید.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.