Get Mystery Box with random crypto!

مجمع دیوانگان

لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان م
لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان
آدرس کانال: @divanesara
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 15.18K
توضیحات از کانال

وبلاگ «مجمع دیوانگان» از سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد و نسخه تلگرامی آن با سه نویسنده مدیریت می‌شود. اینجا به مسایل روز، سیاست، جامعه و هنر می‌پردازیم.
.
ارتباط با ادمین کانال:
@DivaneSaraAdmin
.
اینستاگرام:
instagram.com/divanesara_

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 12

2022-10-23 18:19:10 در باب مغالطه‌ی تقدم اصلاحات بر انقلاب

#A 393

آرمان امیری @Armanparian : حتما این شبه‌استدلال مغالطه‌آمیز را شنیده‌اید که مدعی می‌شود: «حکومتی را که نتوان اصلاح کرد، به طریق اولی نمی‌توان سرنگون کرد». این گزاره، حداقل از دو جنبه‌ی نظری و عملی کاملا بی‌پایه است:
 
در وجه «نظری»، اینکه شما نمی‌توانید شیشه را خم کنید، تقصیر نیرو و توان اندک شما نیست. ایراد از خصلت خود شیشه است که خم نمی‌شود اما به سادگی می‌شکند! با این مثال، جوامع دموکراتیک مانند فلزات هستند که در عین استحکام بسیار بالا، خصلت «انعطاف‌پذیری» دارند و چون تن به اصلاحات و تغییرات ضروری می‌دهند پایدارتر هستند. موفقیت حرکت اصلاح‌طلبانه هم در درجه‌ی نخست نیازمند وجود قابلیت «اصلاح‌پذیری» در خود سیستم است.
 
نگرش امنیتی حاکم بر رژیم جمهوری اسلامی تصور می‌کند کوچکترین امتیازی نباید به خواست مردم داد، چرا که پذیرفتن هر مطالبه‌ای به یک دومینوی سقوط ختم می‌شود. اینکه نظام هویت خودش را با مساله‌ی ساده‌ای همچون حجاب پیوند زده از حیطه‌ی اثرگذاری منتقدان خارج است، شما به هر زبانی این مطالبه‌ی ساده را مطرح کنی از نگاه متصلب حکومت معادل براندازی است. یعنی ما عملا با گرگ پیری مواجه هستیم که نمی‌توان توبه‌اش داد و گیاه‌خوارش کرد، اما قطعا می‌توان کشت و خلاص‌ش کرد!
 
در وجه عملی اما، اقامه‌کنندگان این گزاره توان سیاسی و اجتماعی خود را مثل مقدار مشخصی پول در جیب‌شان قلمداد کرده‌اند که ثابت و محفوظ است. فقط با چنین نگرشی است که می‌توانند استدلال کنند انقلاب حتما جنس گران‌تری است و اول باید پول‌مان به جنس ارزان‌تر اصلاحات برسد! این در حالی است که قدرت اجتماعی شما، نسبت مستقیمی با شعار و وعده‌ی شما و میزان اعتماد عمومی به امکان تحقق آن دارد.
 
جامعه‌ی ایرانی زمانی به اصلاحات امیدوار و خوش‌بین بود و میلیون‌ها رای خود را طی بیش از دو دهه در سبد اصلاحات گذاشت؛ آن دوران اما بدون هیچ دستاوردی سپری شد و تنها یک نابینایی مطلق سیاسی می‌تواند تغییر شرایط را نادیده بگیرد. فراموش نکرده‌ایم که در انتخابات ۱۴۰۰، آخرین تقلاهای اصلاح‌طلبان تنها ۳درصد جامعه را همراه کرد، اما امروز زمزمه‌ی انقلاب یک شور سراسری در تمامی شهرهای کشور به پا کرده است.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
8.5K viewsedited  15:19
باز کردن / نظر دهید
2022-10-23 18:17:56
#A 393

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
4.1K views15:17
باز کردن / نظر دهید
2022-10-19 18:18:37 انقلاب زن زندگی آزادی
به مثابه رویارویی دو تجربه از غیرت!

#A 391

به جای مقدمه:
آرمان امیری @armanparian - واژه‌ی «غیرت»، در عرف رایج خود چنان به نمادی از فرهنگ پدرسالار بدل شده که به نظر می‌رسد هرگونه رویکرد مدرن برای احقاق حقوق زنان با تکرار این واژه در تعارض قرار گیرد. به ویژه با گسترش خبرهایی از قتل‌های ناموسی، تعبیر غیرت، به یکی از اصلی‌ترین کانون‌های حملات فعالین فمنیستی بدل شد. به صورت همزمان، تمرکز بخش بزرگی از پروپاگاندای حکومتی برای توجیه انواع و اقسام سیاست‌های نابخردانه‌ی خود، چه در عرصه‌ی اجتماع داخلی و چه در عرصه‌ی روابط بین‌الملل بر پایه‌ی کلیدواژه‌های ناموسی و غیرتی، حساسیت جامعه‌ی مدنی ایران را به این واژه بیشتر کرده است.

در چنین شرایطی، تلاش برای بازخوانی جنبشی مترقی که آشکارا احیای حقوق زنان و طغیان علیه نابرابری‌های جنسیتی یک ساختار ارتجاعی و پدرسالار را در محوریت کار خود قرار داده، با تکیه بر همین کلیدواژه‌ی «غیرت» رویکردی متناقض‌نما به نظر می‌رسد. این یادداشت اما تلاش دارد تا بر پایه‌ی دستاوردهای یک پژوهش جدید روان‌شناسی، نگاه متفاوتی به مساله‌ی پیچیده‌ی غیرت بیندازد و اشکال و وجوهی از آن را برجسته کند که نه تنها برای یک زیست مترقی و برابر اجتماعی مخرب نیستند، بلکه حتی می‌توانند از ارکان اصلی و عوامل محرک همین جنبش اخیر به حساب بیایند.

انگیزه‌ی انجام این پژوهش برای روان‌شناسان، احتمالا شناخت بیشتر نسبت به مساله‌ی غیرت و عوامل بروز احساسات شخصی بوده است؛ اما برای شخص من، ضرورت طرح این مساله و تلاش برای برقراری ارتباط میان آن با جنبش‌های اعتراضی اخیر، بیشتر از جنس دغدغه‌ی «زبان‌شناسی» است. ما همچنان و به صورت گسترده شاهد برخوردهای تعصب‌آلود برخی فعالین اجتماعی با ساحت زبان هستیم. برخوردهایی که بیشتر محصول یک خوانش یک جانبه از مسائل پیچیده‌ی اجتماعی هستند و غالبا بدون آشنایی کافی با پیچیدگی و ظرافت‌های مساله‌ی زبان برای آن دستورالعمل‌های شدیدالحن صادر می‌کنند.

به نظر من، تلاش برای بدل کردن برخی واژگان (مثل غیرت) به یک سری تابوهای ارتجاعی و برچسب زدن‌های مداوم به تمامی افرادی که با مقاصد و رویکردهای مختلف از آن استفاده می‌کنند، یک جور رفتار مخرب (اگر نگوییم شبه‌فاشیستی) است که در نهایت بجز ایجاد تنش‌ها و اختلافات مداوم اجتماعی، واکنش‌ها و حساسیت‌های بی‌دلیلی را تحریک می‌کند که اتفاقا با هدف نهایی (یعنی تعدیل شکاف‌های جنسیتی) به کلی در تضاد قرار دارد.

بی‌توجهی فعالین برابری‌خواه، به ضرورت مطالعات بینارشته‌ای، تلاش برای خلاصه کردن تمامی آسیب‌ها یا ساحت‌های اجتماعی و فرهنگی در یک رویکرد بسیار محدود، و در نهایت، بی‌توجهی به ضرورت مطالعات دقیق علمی به جای استفاده‌ی کلیشه‌ای از احکام سطحی و کلی، همگی عواملی هستند که بی‌شک در طولانی مدت به پیشروی و گسترش فرهنگ برابری خواهی جنسیتی آسیب می‌زنند.

برای خواندن متن کامل یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
6.8K views15:18
باز کردن / نظر دهید
2022-10-19 18:17:53
#A 392

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
4.4K views15:17
باز کردن / نظر دهید
2022-10-17 18:35:08 شعارهای جنسیت‌زده یا رویکرد جنسیت‌زدایی؟

#A 391

آرمان امیری @armanparian - گروهی از فعالین جنبش، نگران آن هستند که برخی شعارها که حاوی الفاظ رکیک جنسیتی است، به نوعی نقض غرض یا بازتولید سیستمی بینجامد که عملا کلیت جنبش خودش را مخالف آن معرفی کرده است. این نگرانی از یک نظر کاملا موجه است. در واقع، این گروه به جنبه‌ای از رابطه‌ی «زبان» با «سنت» اشاره می‌کنند که در آن، زبان، به همان میزان که در بستر یک سنت شکل می‌گیرد، خودش به حامل و نگهبان آن بدل می‌شود. در نتیجه، تکرار الفاظ و یا فحش‌های جنسیتی که در دل یک ساختار مردسالار پدید آمده‌اند، خطر بازتولید این ساختار را با خود به همراه می‌آورند.

من با چنین دغدغه‌ای کاملا همراه هستم؛ چون اگر در وجه سیاسی خود این جنبش طغیانی علیه یک رژیم سیاسی است، در وجه اجتماعی و فرهنگی خود «باید» انقلابی علیه بسیاری سنت‌های ارتجاعی جامعه باشد تا بتواند همچنان چشم‌اندازی مترقی و امیدبخش را پیش روی همگان قرار دهد. رویکردی که البته در شعار اصلی جنبش، یعنی «زن، زندگی، آزادی» به خوبی متجلی شده است. با این حال، این انتقاد تنها یکی از وجوه کارکردهای الفاظ و تعابیر زبانی را در نظر گرفته و باقی جنبه‌ها را به کل نادیده می‌گیرد. در این مورد من به چهار نکته اشاره می‌کنم:

نخست آنکه هرچند زبان «می‌تواند» حامل و تداوم‌بخش یک سنت باشد، اما این رابطه لزوما قطعی و یک جانبه نیست. برخی از فعالین تلاش دارند تا با تغییر زبان، سنت را تغییر دهند؛ این البته غیرممکن نیست و می‌تواند مفید باشد، اما گاه روند تغییرات معکوس رخ می‌دهد: یعنی تحولی در دل سنت اجتماعی رخ می‌دهد که از آن پس به همان زبان پیشین، معنا و کارکردهای جدیدی می‌بخشد.

برای مثال، در شاهنامه‌ی فردوسی، یکی از غالب‌ترین معانی و کارکردهای «هنر» به توانایی جنگاوری اشاره داشت. در عصر مدرن اما، تعبیر و تفسیر ما از هنر همراه با چنان لطافتی است که یکسره در تضاد با خوی خشونت و جنگجویی قرار می‌گیرد، یعنی خود واژه تغییری نکرده، اما با تحول در سنت اجتماعی، زبان معنا و کارکردی گاه به کلی متضاد پیدا کرده است. من در مقاله‌ای دیگر، به صورت مفصل به تعبیر «غیرت» خواهم پرداخت. واژه‌ای که در سنت مردسالار بار مثبت و یک ارزش شاخص به حساب می‌آمد و در ادبیات فمنیستی به کلی مذموم و نکوهیده شناخته شد و گروهی قصد دارند آن را به کلی حذف کنند؛ اما یک پژوهش درخشان و بسیار جدید روان‌شناسی نشان می‌دهد غیرت، ریشه‌ها و انگیزه‌های متفاوت و گاه متضادی دارد که برخی از آن‌ها اتفاقا یکسره مترقی هستند؛ به حدی که ما می‌توانیم به جرات بگوییم خیزش «زن زندگی آزادی» در برابر سنت «مردسالار» به نوعی تقابل دو ریشه و برداشت متفاوت از غیرت است.

مساله‌ی دوم آنکه قضاوت و رویکرد خود ما در تعیین سویه‌های جنسیتی زبان بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است. به شخصه به یاد دارم که سال‌ها پیش یکی از فعالین فمنیستی، اصرار داشت به جای «کسشر» از «کیرشر» استفاده کند تا به زعم خودش رویکردی فمنیستی در زبان را بروز بدهد، اما عملا نتیجه‌ی کار آن بود که هر شنونده‌ای با شنیدن این تعبیر عجیب، بیش از هر زمانی اتفاقا متوجه‌ سویه‌های جنسیت‌زده‌ی زبان راوی می‌شد؛ چراکه پیشتر شاید اکثر غریب به اتفاق افراد اصلا به تجزیه‌ی ترکیبات «کسشر» دقت نداشته باشند و آن را صرفا به عنوان یک واژه‌ی ساده به کار ببرند، اما این نگاه جنسیت‌زده‌ی فعال فمنیست اتفاقا در کلام خودش و ذهن مخاطب اثراتی تماما جنسیتی بر جای می‌گذاشت.

در مورد بسیاری از فحش‌های رایج در زبان فارسی نیز، ولو آنکه زمانی این الفاظ کاملا بر پایه‌ی یک تحقیر جنسیتی ساخته و پرداخته شده باشند، امروزه لزوما در همان تعبیر و در کارکرد انطباقی اجزای واژه به کار نمی‌روند. البته ممکن است برخی همچنان در هنگام استفاده از این فحش‌ها دقیقا همان سویه‌های تحقیر جنسیتی را منظور داشته باشند اما این مساله فراگیر نیست. نتیجه‌ی نهایی این جدال، بسیار وابسته است که ما در کجای این دوگانه قرار بگیریم؟ اینکه اصرار کنیم این الفاظ باید حتما جنسیتی دیده شوند یا تلاش کنیم تا به آن‌ها کارکردی «جنسیت‌زدوده» بدهیم.


برای خواندن ادامه‌ی یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
6.6K viewsedited  15:35
باز کردن / نظر دهید
2022-10-17 18:35:01
بخش دوم: شعارهای جنسیت‌زده یا رویکرد جنسیت‌زدایی؟

#A 391

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
4.3K views15:35
باز کردن / نظر دهید
2022-10-16 17:42:20 بخش نخست: در دفاع از فحش!

#A 390

آرمان امیری @armanparian - این متن را مدت‌ها پیش و در نقد بحثی نوشته بودم که به انتقاد از ادبیات هتاک برخی کاربران فضای مجازی اختصاص داشت. متن منتشر نشد تا اینکه بحث بر سر برخی شعارهای جنبش اخیر (از جمله سبزی پلو با ماهی...) بالا گرفت و به نظرم رسید که بحث قبلی را می‌توان به عنوان بخش نخست از نقد و بحث در مورد همین شعارها نیز بازخوانی کرد.

یادداشت را با اشاره به مقاله‌ی درخشانی از فرج سرکوهی آغاز می‌کنم، با عنوان «صادق چوبک، خلاقیت ادبی، نفی زبان مودب و نقد مذهب». (منتشر شده در وبسایت بی.بی.سی) در این مقاله، سرکوهی، با اشاره به برخی دیالوگ‌های کتاب سنگ صبور، اثر شاخص صادق چوبک از او با تعبیر نویسنده‌ی گداها یاد می‌کند که البته تعبیری برگرفته از خود کتاب است:

«تو می دونی برای نوشتن زندگی آلوده و چرک این چند نفر آدم ناچاره چه لغات و کلمات طرد شده ای رو کاغذ بیاره؟ اونوخت جواب مردم رو چی بدم؟ آخه شاش و گه و چرک و خون و فحش بده آدم رو کاغذ بیاره».

و کمی جلوتر به نوعی جواب خودش را می‌دهد: «راس گفتی بالاخره مملکت همه جور آدم لازم داره. هم نویسنده متعینین و متعینات میخواد و هم نویسنده گداها. منم اگه خواستم نویسنده بشم میشم نویسنده گداها. این همه نویسنده داریم که ..... نه از گوهر و جهان سلطون خبر دارن و نه میدونن یه همچو موجوداتی هم هس و نه زبون اونا رو میدونن».

سرکوهی در ادامه مقاله به طرح این مساله می‌پردازد که: «ادبیات داستانی معاصر فارسی، جز در آثار کسانی چون صادق هدایت و صادق چوبک، در زمینه نقد سیاسی و اجتماعی شجاع و در عرصه نقد نظام مسلط اخلاقی، نقد مذهب و شکستن چارچوب‌های محدود زبان مودب مرسوم ترسو، محافظه‌کار و مصلحت‌گرا است اما شجاعت هنری و دستاوردهای خلاقانه صادق چوبک در این عرصه ها چندان پربار است که محافظه کاری مرسوم را جبران می‌کند».

در ادامه، مقاله با گوشه چشمی آشکار به نظرات باختین، تصویری ارائه می‌کند که چطور تغییر زبان چوبک، به توانایی او در ورود به عرصه‌های جدیدی از نقد یا ساختارشکنی و یا حداقل تصویرسازی لایه‌های محذوف جامعه کمک می‌کند و من از اینجا می‌خواهم پلی بزنم به نظریه‌ی کارناوالی باختین که با مفاهیمی چون چند صدایی و گفتگومندی پیوند کامل دارد.

از نظر باختین، در اعصار میانی اروپا، زبان رسمی و غالب، زبان اشراف فئودال و روحانیون کلیسایی بوده که یک زبان کلاسیک، خشک، رسمی و قطعا با ادب و نزاکت به حساب می‌آمده است. نویسندگان این طبقات هم که با همین زبان و برای همین اندک دایره باسوادها مطلب می‌نوشتند آثاری خلق می‌کردند که متناسب با همین زبان و فضا، احتمالا فاخر اما خشک و بی‌ارتباط با زیست روزمره رعایای کوچه و خیابان‌ها به حساب می‌آمده است. قصه‌های این عصر قصه‌های شاه و پریان است که ما نیز در سنت کهن خود نمونه‌های فراوانی از آن داریم.

برای خواندن ادامه‌ی یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
7.5K viewsedited  14:42
باز کردن / نظر دهید
2022-10-16 17:42:13
بخش نخست: در دفاع از فحش!

#A 390

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
4.5K views14:42
باز کردن / نظر دهید
2022-10-13 16:45:55 نگاهی به شعار یک انقلاب
بخش سوم: در باب آزادی

#A 389

آرمان امیری @armanparian - فرض کنیم که هرکسی تنها حق انتخاب یک پاسخ داشته باشد؛ در این صورت گمان می‌کنید اگر در کوچه و خیابان راه برویم و از مردم بپرسیم که «مطالبه‌ی شما چیست؟» چه خواهند گفت؟ کار و اشتغال؟ کاهش تورم؟ بهداشت و درمان؟ بیمه؟ حق انتخاب پوشش؟

این مطالبه‌ها را می‌توان به تعداد شهروندان ادامه داد؛ اما پیش‌شرط پاسخ‌گویی این است که آن‌ها امکان جواب دادن داشته باشند؛ و باز هم یک گام عقب‌تر: ضروری است که ما امکان و آزادی طرح این پرسش را داشته باشیم!

تعبیر مشهوری از جناب پوپر وجود دارد که می‌گوید: «زندگی سراسر حل مساله است». یعنی نه امروز و در کشور ما، بلکه به قدمت تاریخ و در سراسر جهان، انسان‌ها با بی‌نهایت چالش و مساله مواجه بوده و هستند که باید برای حل آن‌ها تلاش کنند. مسائلی در حوزه معیشت، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و حتی در حوزه‌ی روان‌شناسی و روابط کاملا شخصی و عاطفی. همه‌ی این دغدغه‌ها هستند که به مفهوم گسترده و چند جانبه‌ی «زندگی» معنا می‌دهند و پایانی هم نخواهند داشت؛ اما می‌توانند یک نقطه‌ی آغازین داشته باشند: امکان حل مساله!

مثل معروف «به جای بخشیدن ماهی، به دیگران ماهی‌گیری یاد بدهید» را خوب می‌شناسیم. من اما می‌خواهم این مثل را اندکی تغییر دهم: به دیگران «امکان» ماهی‌گیری را تقدیم کنید، خودشان حتی شیوه‌ی آن را هم یاد خواهند گرفت. وقتی از «آزادی» سخن می‌گوییم، به باور من دقیقا به همین «امکان حل مساله» اشاره داریم. چه جای توضیح و تاکید بیشتر که قلب این مطالبه‌ی سترگ و زیربنایی، به هر مفهوم و مطالبه‌ی دیگری (از نان و مسکن گرفته تا تعبیر گنگ «آبادی») یک تقلیل‌گرایی وحشتناک است.

آزادی مفهومی عمیق و چند لایه است. همین امروز هم می‌بینیم که در هنگام ترجمه‌ی شعار انقلاب ما، این تعبیر را گاه به «Freedom» ترجمه می‌کنند و گاه به «Liberty». این اختلاف‌ها نشان‌دهنده‌ی ظرافت‌ها و ابعاد گسترده‌ی معنی آزادی است.

ما تقریبا هیچ بخشی از تاریخ خود، حتی تاریخ کهن و اساطیری‌مان را نداریم که در آن به صورت مداوم از «آزادی» یاد نشده باشد. رستم دستان شاهنامه نیز خود را انسانی آزاد می‌دانست و حفظ قداست این آزادی را خط قرمز خودش قلمداد می‌کرد؛ اما آزادی کهن و سنتی ما، درست به همان شکلی که از بیان رستم استخراج می‌شود، صرفا معنای محدودی از آزادی در شکل «رهایی از قیود بندگی» بود:

ز من هرچه خواهی تو فرمان کنم
به دیدار تو رامش جان کنم
مگر بند کز بند عاری بود
شکستی بود زشت کاری بود
نبیند مرا زنده با بند کس
که روشن روانم برین‌است و بس

ده قرن بعد از این اشعار شاهنامه، سروده‌های انقلاب ۵۷ باز هم آزادی را صرفا در همین معنای رهایی از بند سرکوب و اسارت به کار بردند:

به دستِ توست
به رأی مشتِ توست
رهاییِ
جهان ز طوقِ جور و ظلم
به پا کنیم قیامِ مردمی
رها شویم ز قیدِ بندگی

این رهایی از جور جلاد و چوب سرکوب، البته مقدمه‌ی هرگونه آزادی بعدی است، اما این تنها گام نخست و یک حرکت سلبی است. در این معنای کلاسیک و سنتی از آزادی، هرگونه قید و بندهای اجتماعی به نوعی بندهایی بر «رهایی» انسان محسوب می‌شوند. در معنای کهن و سنتی، انسان رها شده در دل طبیعت، بی قید و بند اجتماعی، یک انسان «آزاد» قلمداد می‌شود. در معنای مدرن و مترقی اما، آزادی تنها و تنها در بستری از جامعه و مدنیت، پرداخته شده و به بلوغ می‌رسد. اینجا دیگر اجتماع و ساز و کارهای حکومتی بندهایی برای تحدید انسان نیستند، بلکه ابزار بلوغ و رشد او و حفاظت از حقوق و آزادی‌های مترقی او به شمار می‌آیند.

به باور من، قرار گرفتن تعبیر «آزادی» در کنار دو تعبیر مترقی «زن و زندگی» به خوبی نشان می‌دهد که این‌بار، مراد جامعه‌ی ایرانی از «آزادی» از جنسی جدید است؛ چیزی فراتر از انکار سرکوب و بندگی که البته ضروری اما همچنان صرفا سلبی است. آزادی در شعار اخیر، برای نخستین بار توانسته پیشاپیش گام را فراتر بگذارد و از چالش قدیمی و کلیشه‌ی تکراری «چه نمی‌خواهیم» خود را به سر حد بلوغ مدنی «چه می‌خواهیم» برساند.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
7.7K views13:45
باز کردن / نظر دهید
2022-10-13 16:45:30
نگاهی به شعار یک انقلاب
بخش سوم: در باب آزادی

#A 389

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
4.2K views13:45
باز کردن / نظر دهید