Get Mystery Box with random crypto!

حکایت …! عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا *خدا را زیارت | دخـتــ🧕ـــران بهشــ👑 ــتـــی🤍🖇

حکایت …!

عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا

*خدا را زیارت کند*
تمام روزها روزه بود.
در حال اعتکاف.
از خلق الله بریده بود.
صبح به صیام و شب به قیام.
زاری و تضرع به درگاه او

شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر *برو خدا را ز یارت خواهی کرد*

عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت...

می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد،

*قصد فروش آنرا داشت...*

به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و
می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی

*پیرزن می گفت:نمیشه۶ریال بخرید؟*

مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین
قیمت را می دادند.

*بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر
من بود.*
مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶
ریال می فروشم، خرید دارید؟

*مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟*

پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود!

مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی،

*امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال
می خرم!!!*

پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!!
مسگر گفت: ابدا"

دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن
گذاشت!!!

پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی
خانه خود شد.

*من که ناظر ماجرا بودم*

و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: کاکا انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند

*آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!*

مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!!

*من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من
دیگ نخریدم...*

از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر
فرو رفته بودم که

*ندایی با صدای بلند گفت:*

*با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت
ما نخواهد آمد!!!*

*دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به
زیارت تو خواهیم امد*

*گر دست فتاده ای بگیری...مردی*
روبرداشت،