امروز (١٠ شهریور ١٤٠١) استاد عباس معروفی؛ رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار ارزشمند ایرانی در دیار غربت درگذشت. (در واقع، وی را نیز در غربت کشتیم!!!)
خدا او را بیامرزد و ما را ببخشاید!
اینک، دو شعر کوتاه از او (به همراه ترجمهی آنها به زبان لکی):
شعر ١:
هیچکس به اندازهی من
خدا را دوست ندارد
هیچکس به اندازهی تو
مرا دوست ندارد
و هیچکس به اندازهی خدا
تو را دوست ندارد
میبینی؟
میبینی در چه چرخهای
عاشقت شدهام؟
هۊچکسێ چِنه مِ
خدا دوس نِێرێ
هۊچکسێ چنه تو
مِ دوس نێرێ
هۊچکسێ چنه خدا
تو دوس نێرێ
دیته؟
دیته وَ چِه چرخهێکێره
عاشِخِت بیمه؟
شعر ٢:
تا به حال، کسی
تو را با چشمهایش نفس کشیده؟
آنقدر نگاهت میکنم
که نفسهام
به شماره بیفتند
بانوی زیبای من!
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز آغوش من
نداشته باشی.
تا اێسکه کسێ
تو وَ چیَمل وژ هناسێ کیشاسێ؟
اَخِره مَهێمَرِنِت
گِ هناسێَلِم
بِکِوِن ئێ شماره
بانو رَنگینَکَم!
هانه گِ اَژ وِژِت بِیهُواین وُ
جاێ بێجْگَر باوِش مِنِت
نێاشتۊ
علی نظری
١٠ شهریور ١٤٠١