مدیریت جهادی ایرانی و تجربه شکست خورده چینی #علی_تقیپور | دور نوشت ها - علی تقی پور رینه
مدیریت جهادی ایرانی و تجربه شکست خورده چینی
#علی_تقیپور
یکی از مشابهتهای مائو در شیوه مدیریت و اداره کشور،با شیوه مدیریت جهادی و بسیجی که اصولگرایان یا انقلابیهای ایرانی بر روی آن تاکید میکنند، ناشی خاستگاه و به عبارت دیگر ناشی تجربه عملی و مثبت آنها از این شیوه مدیریتی در زمان جنگ است.
مائو بر اساس تجربه مدیریتی موفق در چندين سال جنگ داخلی، که در آن فرمانداران نظامی هر منطقه از اختیارات بالای برخوردار بودند و فقط تنها باید با مرکز هماهنگ میشدند. به این نتیجه رسیده بود برخلاف نظام متمرکز شوروی، الگوی موفق در اداره کشور چین، سیستمیست که دست به تمرکززدایی بزند.
اما پروژه «جهش بزرگ رو به جلو»مائو، که بر اساس اختیارات ویژه به دولتهای محلی طراحی شده بود به شدت با شکست مواجه شد.
پرسشی که بعدها مورد مطالعه قرار گرفت این بود چرا تمرکززدایی به سبک مائو که برآمده از تجربه موفق جنگی او بود به شکست منجر شد؟چرا خلاقیتها با اهدای آزادی عمل بیشتر به مسئولان محلی افزایش نیافت؟چرا کاهش بروکراسی اداری نتیجه مثبتی نداشت؟
یکی از دلایل شکست این شیوه مدیریتی،ناشی از تفاوت پیامد شکستها برای مسئولان یا مجریان آن بود.در زمان جنگ اشتباهات جدی فرماندههان نظامی پیامد مستقیم و مرگباری برای آنها داشت، ولی در دوران اجرای پروژه «جهش بزرگ رو به جلو»،به دلیل سرکوبهای سیاسی و قطع جریان آزاد اطلاعات، پیامد شکستها تنها بر مردم عادی تحمیل میشد و مسئولان با گزارشهای کذب به مرکز و کسب رضایت از مقامات پکن میتوانستند از زیر پیامدهای شکست شانهخالی کنند.
شکستها اقتصادی بر خلاف شکستهای جنگی هیچ تبعات مستقیمی بر روی مسئولان و مقامات نداشت و همین مسئله باعث شده بود مدیریت جنگی دوران انقلاب به هیچ وجه در دوران صلاح نتایج یکسان نداشته باشد.
با کمی تساهل، این نقد به بسیاری از مدیران مدعی مدیریت جهادی و انقلابی امروز هم وارد است که برخلاف فرماندهان بسیجی دوران جنگ،تبعات مستقیم شکستها دیگر متوجه آنها نیست و با سانسور و سرکوب و امار کذب در صدد کاهش آسیب های آن به خود هستند در صورتی که مردم بهطور مستقیم با پیامدها مواجه میشوند.