Get Mystery Box with random crypto!

دکتر محمد حسن گرامی

لوگوی کانال تلگرام drgrami — دکتر محمد حسن گرامی د
لوگوی کانال تلگرام drgrami — دکتر محمد حسن گرامی
آدرس کانال: @drgrami
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 646
توضیحات از کانال

🚨کانال زندگی بهتر با مدیریت دکتر محمد حسن گرامی
با موضوعات ذیل در حال فعالیت است:
✅ بهبود کیفیت زندگی
✅ شناخت وپیشگیری ودرمان آسیب ها درخانواده
🔶مطالب کانال مارا معرفی کنید
شماره تماس برای دریافت مشاوره حضوری و برگزاری کارگاه و سخنرانی:
09133531328

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2021-04-06 09:07:35 چهار سفارش خداوند به حضرت موسی(علیه السلام) :

امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی(علیه السلام ) چنین وحی کرد: ای موسی چهار سفارش به تو دارم:

۱- تا زمانی‌که مطمئن نیستی گناهانت
آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو.

۲ - تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من
تمام شده در مورد روزی خود اندوهگین مباش.

۳- تا زمانی که از زوال پادشاهی من
اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند.

۴ - تا زمانی که مطمئن نیستی
شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش.

خصال شیخ صدوق/ج۱/ص۲۱۷
1.5K viewsمحمدحسن گرامی, 06:07
باز کردن / نظر دهید
2021-04-05 11:32:27 ‍ ‍ ماجرای ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ حافظ

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می‌رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ می‌ریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ‌ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ‌ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ.
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمی‌خیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ می‌دهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ می‌دهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ‌می‌کند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ‌می‌شود:
«ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ»
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ می‌شوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ می‌افکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام می‌شود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ «ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ.

تاریخ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ، ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ
@drgrami
1.3K viewsمحمدحسن گرامی, 08:32
باز کردن / نظر دهید
2021-04-04 06:40:52
سخنرانی جف بزوس، بنیان‌گذار شرکت آمازون در رابطه با برقراری تعادل بین کار و زندگی

@drgrami
975 viewsمحمدحسن گرامی, 03:40
باز کردن / نظر دهید
2021-04-04 06:39:36 ای با من و پنهان چو دل
از دل سلامت می کنم

تو کعبه‌ای هر جا روم
قصد مقامت می کنم

هر جا که هستی حاضری
از دور در ما ناظری

شب خانه روشن می شود
چون یاد نامت می کنم

#مولانا



ســــلام
صبح بخیر
آرزو مـی کنم
درایـن روز زیبـا
دلتـون پـراز محبت
روزتـون پُـراز رحمت
زندگیتون پـر از بـرکت
وسلامتی وامید باشه

صبحتـون بـه درخشش آفتاب
و روزتان سرشار از رویش مهر

طلوعی دیگر و امیدی دیگر و
نگاهی دیگر به خورشید آفرینش

امروزتـون پـر از اتفاقات خـوب
صبح زیبـای تون بخیر
813 viewsمحمدحسن گرامی, 03:39
باز کردن / نظر دهید
2021-04-03 04:15:42 توانمندسازی روانی خود

*زيباترين متن سال به انتخاب اساتيد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران:*

*گاهى خودت را مثل یک کتاب ورق بزن،*

*انتهای بعضی فکرهایت "نقطه" بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی.*

*بین بعضی حرفهايت "کاما" بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی.*

*پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" و آخر برخی عادت هایت نیز علامت "سوال" بگذار.*

*تا فرصت ویرایش هست...*
*خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن...*

*حتی بعضی از عقایدت را حذف کن ...*

*اما بعضی را پر رنگ...*
*برخی ادمها را حذف کن، برخی را نه!*

*هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن!*
*روز خوب به تو شادی می دهد،*
*روز بد به تو تجربه،*
*بدترین روز به تو درس می دهد...!*
*فصلها برای درختان هر سال تکرار می شود،*
*اما فصلهای زندگی انسان تکرار شدنی نیست ...*
*تولد ...*
*کودکی ...*
*جوانی...*
*پیری*
*و دیگر هیچ ...*
*تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف!*

*آنچه ویرانمان می کند، روزگار نیست،*
*حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است....*

@drgrami
639 viewsمحمدحسن گرامی, 01:15
باز کردن / نظر دهید
2021-04-02 05:56:43 معنی زندگی چیست؟

فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش به سخنرانی خود خاتمه داد :
آیا كسی سؤالی دارد؟
یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید: جناب آقای دكتر پاپادروس، معنی زندگی چیست؟
بعضی از حضار خندیدند!
اما پاپادروس، دانشجویان خودرا به سکوت دعوت كرد، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی كه بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی می‌كردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینۀ شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش كردم.
همین آینه‌ای كه حالا در دست من است و ملاحظه می‌كنید. سپس به‌عنوان یک اسباب‌بازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمی‌رسید. از اینكه با كمک این آینه می‌توانستم ظلمانی‌ترین نقاط دنیا را نورانی كنم به‌قدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
*در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانۀ من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار می‌شدم آن را از جیبم در می‌آوردم و به بازی همیشگی خود ادامه می‌دادم.
بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود، بلکه استعاره‌ای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم كه من، خود نور و یا منبع آن نیستم، بلکه نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم.
من تکه‌ای از آینه‌ای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن اطلاع چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه كه هستم، می‌توانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط قلوب انسانها منعکس كنم و سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم. شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند. به‌طور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم. این معنی زندگی من است.
دکتر بعد از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن می‌تابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت :
به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
به جایی که امید نیست، امید ببریم.
به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
به جایی که ظلم هست، عدالت ببریم.
به جایی که کدورت هست، مهر ببریم .
به جایی که جنگ هست، صلح ببریم .
و ....

این معنای زندگیست.
595 viewsمحمدحسن گرامی, 02:56
باز کردن / نظر دهید
2021-04-02 01:06:05 *سال ۱۴۰۰ را با تفکر دلفینی آغاز نماییم.*

* تفکر دلفینی چیست *

* دلفین ها نوعی از حیوانات دریایی هستند. این پستان‌داران آبزی باهوش،دارای روحیه همکاری هستند ودر ارتباطات خود شیوه برنده–برنده را برگزیده‌اند.*

*دلفین هیچ کمبودی ندارد ومی خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، ۴ دلفین دیگر او را همراهی می کنند ، تا خود را به گروه برساند.*

* در همین راستا پژوهشگران تعداد ۹۵ کوسه و ۵ دلفین را به مدت یک هفته در استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. کوسه‌ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین‌ها حمله‌ور شدند. دلفین‌ها فقط می‌خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه‌ها بی‌وقفه به آنها حمله می‌کردند. سرانجام دلفین‌ها به آرامی کوسه‌ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه‌ها حمله می‌کرد آنها به ستون فقرات پشت یا دنده‌هایش می‌کوبیدند و آنها را می‌شکستند. به این ترتیب کوسه‌ها یکی پس از دیگری کشته می‌شدند.*

*پس از یک هفته ۹۵ کوسه مرده و ۵ دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می‌کردند در استخر دیده شدند.*

*در دنیای کوسه‌ای، برای برنده‌شدن؛ دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند.*

*اما در دنیای دلفینی، انعطاف وجود دارد و سر شار از تشخیص‌های پربار است.*

*نتیجه‌ گیری: *

*دنیای زیباتری داشتیم اگر که ما انسان‌ها نیز دارای چنین تفکر زیبایی می‌بودیم؛ تفکر دلفینی یعنی اینکه: *

*۱- غیر از خود به دیگران هم بیاندیشیم؛*

*۲- با دیگران در زمان بروز مشکلات همزاد پنداری کنیم؛*

*۳- از خوشحالی دیگران شاد شویم؛*

*۴ک- و از ناراحتی و درد دیگران ما هم احساس درد کنیم؛*

*۵- با دیگران همدلی و همراهی کنیم؛*

*۶- دست در دست هم و برای موفقیت هم تلاش کنیم.*
563 viewsمحمدحسن گرامی, 22:06
باز کردن / نظر دهید
2021-04-01 05:46:48 سیکل خوردن هیجانی چگونه است؟ تفاوت میان گرسنگی هیجانی و گرسنگی فیزیکی

خوردن هیجانی به استفاده از غذا برای رسیدن به احساس بهتر گفته می‌شود. خوردن هیجانی بیشتر برای پُر کردن نیازهای هیجانی است تا پُر کردن معده. متأسفانه خوردن هیجانی، مشکلات هیجانی را برطرف نمی‌کند. در واقع، خوردن هیجانی باعث می‌شود احساس بدتری پیدا کنید. بعد از خوردن هیجانی، نه تنها مشکل هیجانی اصلی پابرجاست بلکه بابت پُرخوری‌تان احساس گناه نیز خواهید کرد.

گاهی استفاده از غذا به عنوان راهی برای رسیدن به حال بهتر یا پاداش دادن به خود، لزوماً چیز بدی نیست؛ اما وقتی خوردن، اولین مکانیسم هیجانی شماست، یعنی وقتی اولین واکنش شما در زمان استرس، خشم، اندوه، خستگی یا دل‌زدگی باز کردن در یخچال است، در سیکلی ناسالم گرفتار می‌شوید در حالی که احساس یا مشکل شما هرگز رفع نخواهد شد.

اولین قدم برای توقف هیجانی خوردن این است که عواملی را که سبب ایجاد این حس در شما می‌شوند پیدا کنید و بشناسید. چه موقعیت‌ها، مکان‌ها و یا احساساتی باعث می‌شوند سراغ غذای دم‌دستی بروید

گرسنگی هیجانی با غذا جواب داده نمی‌شود. خوردن ممکن است در لحظه احساس خوبی به شما بدهد اما احساسی که سبب خوردن شده همچنان باقی است. و شما اغلب به احساسی بدتر از احساسی که داشتید خواهید رسید زیرا کالری غیرضروری گرفته‌اید. خودتان را بابت پُرخوری ملامت می‌کنید و از خود شاکی هستید که چرا اراده نداشتید.

با ندیده گرفتن مشکل اصلی، شما دست از یادگرفتن راه‌های سالم‌تر برای غلبه بر هیجانات خود خواهید کشید و سخت‌تر می‌توانید وزنتان را کنترل کنید و بیشتر احساس بی‌اراده بودن در برابر غذا و احساساتتان خواهید کرد؛ اما مهم نیست چقدر احساس بی‌اراده بودن در برابر خوراکی‌ها و احساسات خود می‌کنید؛ به هر حال شما می‌توانید تغییرات مثبتی ایجاد کنید. شما می‌توانید راه‌های سالم‌تری برای برخورد با هیجانات خود یاد بگیرید، از محرک‌های عصبی اجتناب کنید، با اشتهایتان مبارزه کنید و در نهایت جلوی هیجانی خوردنتان را بگیرید.

پیش از اینکه بتوانید سیکل هیجانی خوردن را متوقف نمایید، اول باید یاد بگیرید چطور گرسنگی هیجانی را از گرسنگی واقعی تشخیص دهید. این مهارت سخت‌تر از آنچه به نظر می‌رسد است، خصوصاً اگر مدام از غذا برای کنار آمدن با احساسات خود استفاده می‌کنید.خوردن هیجانی می‌تواند قدرتمند باشد، بنابراین به راحتی می‌توانید آن را با گرسنگی واقعی اشتباه بگیرید؛ اما نشانه‌هایی وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها کمک بگیرید تا ماهیت گرسنگی‌تان را تشخیص دهید.

@drgrami
484 viewsمحمدحسن گرامی, 02:46
باز کردن / نظر دهید
2021-03-31 22:40:36 هفت درس مولانا* برای تمام زندگی

*درس اول*
عشق را بی‌معرفت معنا مکن
زر نداری، مشت خود را وا مکن
________

*درس دوم*
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گل‌ها زشت یا زیبا نکن
____

*درس سوم*
پیرو خورشید یا آیینه باش
هرچه عریان دیده‌ای، افشا مکن
______

*درس چهارم*
ای که از لرزیدن دل آگهی!
هیچ‌کس را، هیچ جا رسوا مکن
________

*درس پنجم*
دل شود روشن ز شمع اعتراف
با کس ار بد کرده‌ای، حاشا مکن
______

*درس ششم*
زر به دست طفل دادن ابلهی‌ست
اشک را نذر غم دنیا مکن
_______

*درس هفتم*
خوب دیدن، شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
553 viewsمحمدحسن گرامی, 19:40
باز کردن / نظر دهید
2021-03-28 23:39:59
هیچ کس در بستر مرگ آرزو نکرد که کاش بیشتر کار کرده بود و ثروت انباشته بود؛

اما بسیاری آرزو کردند که کاش با عزیزانشون مهربانتر بودند ...
مهربان باشیم.
مهربان بودن هنرانسان های خوب است


@drgrami
486 viewsمحمدحسن گرامی, 20:39
باز کردن / نظر دهید