Get Mystery Box with random crypto!

در ادامه به اختلافی می پردازیم که بین حافظ و شاه شجاع رخ می ده | کانال آموزش"دیداری- شنیداری"ادبیات، پاک طینت

در ادامه به اختلافی می پردازیم که بین حافظ و شاه شجاع رخ می دهند و این حکایت ، تلفیقی از رقیبان دو گروه اولی است که به آن اشاره نمودیم .
دکتر محمّد معین در کتاب « حافظ شیرین سخن » از قول غیاث‌ الدین خواندمیر در « حبیب السیر » بیان می دارد که :
« روزي شاه شجاع به زبان اعتراض خواجه حافظ را مخاطب ساخته گفت : « هيچ يك از غزليات شما از مطلع تا مقطع بر يك منوال واقع نشده ، بلكه از هر غزلي سه چهار بيت در تعريف شراب است و دو سه بيت در تصوّف و يك دو بيت در صفت محبوب و تلوّن در يك غزل خلاف طريقت بلغاست. » خواجه حافظ فرمود که : « آنچه به زبان مبارک شاه می گذرد عین صدق و محض صواب است اما مع ذالك شعر حافظ در آفاق اشتهار يافته و نظم ديگر حريفان پاي از دروازه شيراز بيرون نمي دهد. »
کنایه و تعریضی که در پاسخ خواجه نهفته است ، از چشم تیز بین شاهی که شاعر است و این نازک اندیشی ها و تیر های طعن را به خوبی ادراک می کند ، پوشیده نمی ماند ، و این امر زمینه ساز شروع اختلافی بین این دو می شود و در ادامه نیز ، بیت مقطع غزلی که خواجه در آن ایام به سلک نظم کشیده بود ، آتش این تیرگی روابط را بیش از پیش شعله ور می سازد .
صاحب تاریخ حبیب السیر ، انگیزه سوءظن شاه شجاع را بیت زیر می داند که از نظر شاه شجاع از آن بوی عدم اعتقاد به قیامت و معاد ، استدراک می شود و بعد از شنیدن آن ، بیان می دارد : « از مضمون این نظم چنین معلوم می شود که حافظ به قیام قیامت قایل نیست »
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردای
و پس از اینکه برخی قصد نمودند که نویسند که شک در وقوع روز جزا ، خواجه حافظ مضطرب گشته ، نزد شیخ زین الدین ابوبکر تایبادی که در آن اوان عازم حجاز بود و در شیراز تشریف داشت ، رفته و کیفیت قصد بد این سعایت کاران را بازگو می نماید . شیخ در پاسخ اضطراب خواجه بیان می دارد که تنها راه نجات و مناسب در این است که بیتی پیش از بیت ذکر شده ، بیان نمایی که از زبان او نقل فرموده ای « گر مسلمانی از این است که حافظ دارد ... » تا به مقتضای این مثل که نقل کفر ، کفر محسوب نمی شود ، از این تهمت رهایی یابی . و خواجه حافظ نیز با توجه به توصیه شیخ ابوبکر تایبادی ، بیت زیر را پیش از بیت مقطع مندرج ساخت :
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی
و بیت « گر مسلمانی از این است ... » را از زبان ترسایی نقل می کند که به توصیه شیخ ابوبکر ، در بیت قبل از این بیت بیان می دارد ؛ اگر چه حافظ به این واسطه از آن دغدغه و تهمت جان سالم بدر برد و رهایی یافت ، امّا زمینه ساز تیرگی روابط او با شاه شجاع شد و از این به بعد خواجه بارها با سرودن ابیات و غزل هایی سعی در این داشت که دل شاه را نسبت به خود نرم و متمایل سازد و در پی آن بود که در این بین ، شاه جوان به سعایت این حاسدان که در شعله ور شدن هرچه بیشتر آتش این تیرگی و عداوت می دمدند ، گوش فرا ندهد ‌.
دکتر محمّد معین بیان می دارد پس از آن که مدعیان با استناد به بیت : « گر مسلمانی از این است ... » شاه شجاع را تحریک نمودند که خون حافظ را بریزد ، خواجه با غزلی به مطلع :
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
به بیان این می پردازد که مریدان و شاگردان پیر به نزد مراد خود می‌روند و از دست صوفی ، زبان به شِکوه و شکایت می‌گشایند و با طرح این موضوع که صوفی ، خود در خلوت به شراب و باده‌نوشی دست می‌یازند اما دیگران را از این کار بر حذر می‌دارند ، و از پیر مغان چاره کار را خواستار می‌شوند.
اما با دقّت به جواب زیبای حافظ از زبان پیر مغان در بیت بعدی غزل به عیب‌پوشی و باریک‌اندیشی نغز پیر مغان دست می‌یابیم:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد را
پیر مغان در جواب مریدان خود بیان می‌دارد که قلم صنع الهی (ترکیب قلم صنع تشبیه بلیغ است؛ صنع و آفرینش به قلمی تشبیه شده که صانع و نقاش این قلم ، آفریدگار عالمیان است) برای صوفی نیز مانند دیگر آدمیان دو قطب و بُعد وجودی را که عبارتند از قطب روحانی و قطب جسمانی، سرشته است و اگر صوفی نیز بنا به اقتضای بُعد جسمانی خود ، در نهان به باده‌نوشی و گناه دست می‌یازند ، بر آنان حرجی نیست زیرا این عمل برآمده از قطب تاریک و جسمانیشان است نه قطب رخشان و روحانی آنان . اما بهتر آن است که آدمی با توجه به مقام خلیفه الهی بودن خویش و گوهر نابی که یزدان سرای ناسوت و لاهوت در اختیار او قرار داده است ، در قطب و بعد روحانی وجود خود گام بردارد و به سرحد کمال خویش دست یابد .