2021-04-25 06:17:39
نامهی عاشق دلسوخته و دلباخته به عزیز بی وفایش
سلام شب بخیر!
امشب خیلی دلتنگم رفیق! بعد هفت سال، امروز کسی را دیدم که چهره نازنین و دلفریب شما را برایم تازه کرد.
خیلی سال می شود که ندیدمت ولی هنوزم نمی توانم فراموش ات کنم.
در یک کلام بگویم: " من زنده هستم و امشب به اندازه فول آلبوم مهراب دلتنگ و مغموم. "
نخیر، نشد. نمیدانم و نمیفهمم کدام کلمات را از کدام واژهنامهها گزینش کنم که بتواند، اندک درد و تالم سال های از دست رفتهی را که بدون تو و با یاد تو؛ زنده بودم و زندگی نکردم و خون دل خوردم، را با آن ها، برای توئی که اصلا ازین نوع زندگی واقف نیستی بیان نماید.
نه، نمیشه با کلمات گفت؛ باید روبه رویت نشسته، گیلاس چای داغ در دست، به چشمان درشت ات دیده و دریچهی این قلب زخم خورده و ترک برداشته را باز کرد و با ذرهبین آگنده از محبت و مهر عاشقانه به این قلب سیاه و رنجدیده نگاه کرد.
و کتاب های طبابت را از دوران بن سینا و دانشمندان نظیر آن تا به امروز قطار کرد تا فکر برای تداویاش نمود. و هم چنان باید تاریخدانان مشهور را نیز به این بزم عزا دعوت کرد. تا با موشکافی و تحقیق در مورد هر بند این موی رگ ها و شش های های سیاه و دود آلود با قضاوت تاریخ برای عبرت دیگران، نوشت.
و ها، یک چی داشت یادم میرفت، مشهور ترین قاری های این کشور را نیز خبر نمایید. تا برای روح رنج دیده و غبارگرفتهی این کودک ۲۵ سالهی ۷ سال درد کشیده سورهی بی سر و ته بقره بسراید. تا باشد این چنین روح سرگردان این کودک داغ دیده؛ شاید اندکی آرام گیرد. میترسم که مبادا آه این بنده دلسوخته، شما فرشته آسمانی را بسوزاند.
فدایی شما: فرهاد"دماوند" مشهور به حاجی احسان مغرور که با رخسار دلفریباش رگ چندین قلب را از درون بریده و قلبهای شان را متلاشی کرده است.
میشه گفت: احسان مغرور امپراطور بزرگ که قلب اش فقط در برابر یک قلعه نه چندان بزرگ ولی خیلی، خیلی تنومند ( مژگان ) کوچک ناتوانی میکند. در عین حال که از لشکریان اسکندر که در پیش دیدگانت صف بسته است، هراس در دلش نیست.
شب بر شما خوش و دلت به روشنایی آفتاب دم چاشت روز تابستان روشن و گرم و رخسارت به نورانیت مهتاب شب چهارده منور باد!
اگر خواستین با این روح سرگردان صحبتی داشته باشید آدرسم که را میدانید.
87 views03:17