Get Mystery Box with random crypto!

در باب عید غدیر و امام علی ؏ بخش سوم تهیه شده از کتاب پانزده | بسیج دانشکده‌ی علوم سیاسی و اقتصاد

در باب عید غدیر و امام علی ؏
بخش سوم
تهیه شده از کتاب پانزده گفتار شهید مطهری

زمان: ۱۰ دقیقه


حال اینجا دو حدیث از پیغمبر اکرم میخوانم که مفاد این جمله »وَ اخْشَوْنِ« را بیشتر توضیح میدهد. اگر بپرسید که جامعه اسلامی چگونه از داخل خودش آسیب میپذیرد، من با آن دوحدیث این مطلب را برایتان تا اندازه‌ای
توضیح میدهم.
پیغمبر اکرم فرمود:( انّی لا اخافُ عَلی امَّتِی الْفَقْرَ وَ لکنْ اخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیر ) چه جمله عالی و بزرگی! میفرمود که من بر امت خودم از ناحیه فقر اقتصادی بیم ندارم، فقر امت من را از پا در نمیآورد ولی از یک چیز دیگر بر امت خودم بیمناکم و آن کج فکری، بد فکری، جهل و نادانی است. اگر مردم مسلمان، روشن‌بینی و دوربین و آینده‌بینی و ژرف‌بینی را از دست بدهند و ظاهربین بشوند آن وقت است که برای اسلام خطر پیدا می شود. خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج مردمی بودند ظاهربین، مردمی بودند که اساساً عمق را نمیدیدند، آینده را درک نمیکردند، شعاع دیدشان بسیار کوتاه بود ولی متعبد و متدین و معتقد و عابد و زاهد بودند. علی(؏) آنها را ریاکار نمیدانست. این همه انتقادی که از آنها کرده است نگفته اینها در عبادتشان ریاکار بودند، می گوید اینها کج‌فهم و کج اندیشه بودند.
اما حدیث دیگر از پیغمبر اکرم: (انّی لا اخافُ عَلی امَّتی مُؤْمِناً وَ ال مُشْرِکاً) من نه از مؤمن بر امت خودم نگرانم و نه از مشرک. (امَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اهللُ بایمانِهِ) اما مؤمن همان ایمانش کافی است که مانع این بشود که آسیبی از ناحیه او برسد (نگویید پس خوارج
هم مؤمن بودند.

ایمانی که از بصیرت جدا باشد اسلام آن را ایمان واقعی نمی داند.

عابد بودند اما مؤمنی که اسلام می‌خواست که الْمُؤْمِنُ کیسٌ فَطِنٌ نبودند). پس، از ناحیه مؤمن آسیبی نیست.( وَ امَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ اهللُ بِشِرْکهِ) اما مشرک و کافر، آن که از ظاهر و باطنش کفر میریزد، خدا او را هم به موجب شرکش قلع و قمع میکند. (این همان مفاد الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَروا مِنْ دینِکمْ است) ؛

﴿وَ لکنّی اخافُ عَلَی کمْ کلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ ی فْعَلُ ما تُنْکرونَ

اما آن که من از ناحیه او بیمناک و نگرانم منافق ها و دورو ها ست، آنهایی که زبان و ظاهرشان رو به یک سو و قلب و باطنشان رو به سوی دیگر است ؛ متظاهرهای بی دین . به زبانش مؤمن و مسلمان است، اما قلبش پر از نفاق و دورویی است یک جور می گوید و جور دیگری عمل می کند: (یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ ما تُنکرونَ)

حرف می زند آن طور که شما با آن آشنا هستید و میشناسید، ولو به معروف حرف میزند، نیک و عالی. وقتی حرف میزند شیفته فلسفهاش م یشوید می گویید به به! واقعاً باید افتخار کرد به وجود یک چنین مسلمانی. اما اگر به عمل این آدم دقیق بشوید میبینید عملش همه برخالف آن چیزی است که شما می شناسید، یعنی درست بر ضد است و همه منکر است. قولش معروف است و عملش منکر.
پس حالاکه نگاه میکنیم میبینیم پیغمبر اکرم از دو دسته بیمناک و خائف است:

¹ عالم، زیرک ولی منافق، ظاهر مسلمانِ باطن کافر

² مسلمان عابد اما بی بصیرت و جاهل.

حال از اینها چه میفهمیم؟ از اینها این را میفهمیم که قرآن در درجه اول و بعد کلمات پیغمبر اکرم همیشه به ما این جور میگوید که جامعه اسلامی را خطر از داخل خود تهدید می کند، از ناحیه یک اقلیت منافق زیرک و یک اکثریت جاهل ساده دل ولی متعبد. آن زیرک ها اگر این جاهل‌ها نباشند کاری نمیتوانند بکنند؛ آن جاهل ها هم اگر این زیرک ها نباشند کسی آنها را به راه کج نمی برد.
حال شما از اینجا میتوانید بفهمید که چطور شد جامعه اسلامی از ناحیه یک اقلیت منافق متمرد و یک اکثریت ساده دل ولی مؤمن و باایمان به این روز افتاد
یعنی اینها سبب شدند که این تأکیدها و اصرارهایی که پیغمبر اکرم کرد در عمل بی‌نتیجه بماند، یعنی آن عده منافق مردم را از راه منحرف کردند بدون آنکه خود مردم بفهمند که از راه منحرف شده اند. اغفال کردند.
از همین جا شما میتوانید ببینید که مشکالت امیرالمؤمنین علی(؏) چقدر زیاد بود.

علی ‌(؏) می گفت:
پیغمبر به تنزیل میجنگد و من به تأویل.

و واقعاً کار پیغمبر آسانتر از کار علی(؏) بود.


ادامه دارد.....

:https://t.me/eco_pol_basij