Get Mystery Box with random crypto!

LEC

لوگوی کانال تلگرام englishcoding — LEC L
لوگوی کانال تلگرام englishcoding — LEC
آدرس کانال: @englishcoding
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 35
توضیحات از کانال

Learn English by Coding
آموزش لغات پیشرفته و کاربردی انگلیسی به روش ابداعی نیمونیک یا کدبندی یادیار.
.

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2017-08-19 12:00:52 برای مشاهده و تست بیشتر، میتوانید فایل PDF تستر رو دانلود کرده و امتحان کنید!

* https://telegram.me/EnglishCoding *
11 viewsAli. Gh, 09:00
باز کردن / نظر دهید
2017-08-19 12:00:52
* https://telegram.me/EnglishCoding *
27 viewsAli. Gh, 09:00
باز کردن / نظر دهید
2017-08-19 12:00:52
* https://telegram.me/EnglishCoding *
25 viewsAli. Gh, 09:00
باز کردن / نظر دهید
2017-05-19 12:10:31
https://t.me/joinchat/AAAAAD6YGh1hgYzHdlhIHA
AYGUN
28 views09:10
باز کردن / نظر دهید
2017-05-19 12:10:30 Election : انتخابات

Vote : رای دادن

Ballot = ballot paper : برگه رای

Ballot box : صندوق رای

To withdraw/pull out of election : از انتخابات کناره گیری کردن

To rally around one candidate : از یک کاندیدا حمایت کردن
.
https://t.me/joinchat/AAAAAD6YGh1hgYzHdlhIHA
AYGUN
24 views09:10
باز کردن / نظر دهید
2017-04-07 14:08:52 یک اعتصاب عجیب

اعتصاب بیس بال سالهای 1994-1995 که مانع شد عوام الناس رقابتهای جهانی سالیانه را ببینند, بحث کارگری معمولی نبود که در آن کارگران کم دستمزد تلاش کنند کارفرمایانشان را متقاعد کنند فراتر از حداقل دستمزدشان به آنها ترفیع اعطا کنند. بر عکس بازیکنانی که سالانه میلیون ها دلار بدست میاورند, در پیامهای بازرگانی تلویزیونی قابل رویت بودند, اتومبیل های گرانقیمت سوار می شدند و با روسای جمهور غذا می خوردند, در مهارت اصولی شان دریغ می کردند, تا اینکه قوای مجریه, مقننه و قضایی دولت ما مجبور شدند برای بحث آنها راه حل هایی را ابداع کنند.
صاحبان تیم ها, که ترکیبی از وکلا, تولید کنندگان, مدیران سازمانها و غیره بودند احساس کردند که باید پیرامون حقوق های بالایی که بازیکنان تقاضا میکردند کاری انجام شود. از آنجاییکه استعداد, فراتر از لیگهای اصلی نادر بود, مجبور بودند آموزش بهاری سال 1995 را با دعوت از بازیکنان جایگزین آغاز کنند. ورزشکاران ثابت در اواخر ماه آوریل بازگشتند اما این احساس وجود داشت که اعتصاب ممکن است دوباره اتفاق افتد.
216 views11:08
باز کردن / نظر دهید
2017-04-07 14:08:21 An unusual strike

The baseball strike of 1994-95 which kept the public from seeing the *annual world series, was not a *typical labor dispute in which low-paid workers try to *persuade their employers to grant a raise above their *minimum wage. On the country, players who earned millions of dollars yearly, who were *visible on TV commercials, drove *expensive autos, and dined with presidents, withheld their *essential skills until the executive, legislative, and judicial branches of our government were forced to *devise solutions to the quarrel.
The team owners, a *blend of lawyers, manufacturers, corporate executives, etc., felt that something had to be done about the huge salaries that the players were demanding. Since the *talent beyond the major leagues was *scares. They had to start spring training in 1995 with a *wholesale invitation to replacement players. The regular athletes returned in late April but there was a feeling that a strike could happen again.
213 views11:08
باز کردن / نظر دهید
2017-04-07 14:07:36 1)Typical
2)Minimum
3)Scarce
4)Annual
5)Persuade
6)Essential
7)Blend
8)Visible
9)Expensive
10)Talent
11)Devise
12)Wholesale
203 views11:07
باز کردن / نظر دهید
2017-03-28 16:37:01 @ENGLISHCOURSE

وحشت در گورستان

دوست دارم روی هر چیز که هیجان انگیز باشد شرط بندی کنم.از اینرو زمانی که دوستانم خواستند مرا با پیشنهادی وسوسه کنند آنرا پذیرفتم.پیشنهاد این بود که یک شب بسیار سرد ماه دسامبر را تک و تنها در قبرستانی سپری کنم تا بیست دلار برنده شوم.خیلی کم متوجه بودم که آنها از حقه های کثیف استفاده خواهند کرد که مرا بترسانند گورستان را ترک کنم و در نتیجه شرطم را ببازم.
نقشه این بود که جلو قبر بزرگی زیر پتویی گرم و با چراغ قوه ای که تاریکی غم انگیز را پشت سر بگذارم, دراز بکشم. پس از نیمه شب جیغ وحشیانه ای را شنیدم.فکر کردم که دیدم قبر باز شد و جسدی از آن به بیرون آمد.گرچه تا حدی از ترس بی حس شده بودم اما سعی کردم حواسم را جمع کنم.با مراجعه به عقلم پی بردم که هیچ خطری نمیتواند از آن چهره پلید به سمت من بیاید.وقتیکه از ترس فرار نکردم دوستانم که تصمیم گرفته بودند خودشان را پشت سنگ قبرهای اطراف پنهان کنند بیرون آمدند و همگی کلی خندیدیم.لابد ارواحی هم که در آن گورستان سکونت داشتند حسابی خندیده اند.

@ENGLISHCOURSE
19 views13:37
باز کردن / نظر دهید