2022-06-24 13:41:53
#سوال
اشو عزیز من چندين بار در زندگى ام به دام عشق افتاده ام، اما اين تجربه، هميشه با نااميدى و سرخوردگى بسیار همراه بوده است.
دليلش چيست؟
#پاسخ
عشق پديده اى تقريبا ناشناخته است.
بنابراین شما باید به دام چیز ديگرى افتاده باشيد، و در اين صورت بايد دير يا زود خود را از اين دام برهانيد. عشق تجربه اى نادر است.
آنچه را که به دامش افتاده اید را عشق نناميد.
اين آرزو و رؤياى شماست كه آن را عشق مى ناميد.
شما به آن نياز داريد.
اين به خاطر ترس از تنهايى است.
احساس تنهايى و تهى بودن مى كنيد.
از اينرو مى خواهيد خود را با ديگرى پُر و كامل كنيد.
ولى هيچكس نمى تواند خود را با ديگرى پر كند.
بنابراين دير يا زود دچار يأس و نااميدى مى شويد.
اين به اصطلاح عشق شما طبيعى است كه منجر به نوميدى شود.
زمانى كه شما عاشق مى شويد، واقعاً چه میکنید؟
شما شروع میکنید به خیالبافی و داشتن انتظار زياد، زيرا از آن عشق انتظار زيادى داريد.
به همين دليل هم اميدتان تبديل به نااميدى میشود.
اين پديده اى جديد در اين عصر است.
در غرب بيش از شرق چنين اتفاقى روى مى دهد.
شرقى ها در مورد عشق بسيار واقع گرا هستند.
به همين دليل دچار يأس و نااميدى نيز نمى شوند.
آنها هرگز از عشق انتظار زيادى ندارند.
بنابراين از چه چيز ممكن است نااميد شوند؟
در شرق ابتدا ازدواج پيش مى آيد و زندگى مشترك با يك زن و يا يك مرد. و پس از آن به تدريج با يكديگر صميمى شده و ارتباط برقرار مى كنند.
آنها سعى مى كنند به يكديگر كمك كنند و به اين ترتيب نوعى عشق در آنان پرورش مى يابد.
اما ميان آنها رابطه ى عاشقانه اى وجود ندارد،
به همين دليل نيز دچار سرخوردگى نمى شوند.
در غرب ابتدا عاشق مى شوند.
و عشق انسان را ديوانه مى كند.
اين يك بيمارى هورمونى و پديده اى شيميايى در بدن است كه شما آن را عشق مى ناميد.
اثر شديد آن باعث مى شود اينطور احساس كنيد كه تحت تأثير دارويى مخدر قرار گرفته ايد ...
در حقيقت همينطور هم هست.
آن دارو به وسيله ى هورمونهاى بدنتان ترشح مى شود و شما از آن آگاه نيستيد.
شما فقط وقتى كه دارويى را تزريق مى كنيد از آن اطلاع پيدا مى كنيد. ولى ترشحات هورمونى وابسته به حيات و زيست موجود زنده اند.
طبيعت از آن براى توليد مثل استفاده مى كند.
در غيراين صورت فقط يك لحظه فكرش را بكنيد ـ
اگر اشتياق براى توليد مثل و عامل لذت و از خود بى خود شدگى در شما و در عشق ورزيدن وجود نداشت، چه كسى و با چه انگيزه اى به توليد مثل می پرداخت؟
دنيا متوقف مى شد.
طبيعت شما را اغفال كرده است.
برنامه اى در شما قرار داده است كه طى مراحلى هورمونهايى در شما ريخته شود تا ناگهان شروع به رؤياپردازى كرده و چيزهاى كوچك را بزرگ و مهم بپنداريد.
اين چيزى است كه در عشق اتفاق مى افتد.
مردم از كاه كوه مى سازند و به هنگام نوميدى نيز از كوه كاه مى سازند.
وقتى تحت تأثير آن دارو قرار مى گيريد، همه چيز زيبا به نظر مى رسد.
به همين دليل است كه در تمام زبان هاى دنيا، عبارت"به دام عشق افتادن" به كار برده مى شود.
شما در اين زمان از آگاهى تان فرو افتاده و آن را از دست مى دهيد.
شما تقريبا مست می شدید و یک زن معمولى در نظرتان زيبا چون فرشته جلوه مى كند.
و يك مرد معمولى مانند هركول به نظرتان مى آيد.
همه چيز بسيار مهم و بزرگ جلوه مى كند.
و اين چيزى نيست به جز انعكاسى از آرزوهاى شما
و دير يا زود، با واقعيت رو به رو مى شويد و آن هركول و كلئوپاترا در نظرتان پايين مى آيند و شما خود را با زن و يا مردى معمولى رو به رو مى بينيد و با خود فكر مى كنيد، چگونه به اينجا رسيده ايد و اينجا چه مى كنيد؟
و اگر كودكانى هم در اطرافتان مشغول بازى باشند، ديگر كارتان به پايان رسيده است!
و به خاطر آنان ناچار مى شويد با يكديگر بمانيد.
حالا ديگر هركول و كلئوپاترا مرده اند و فقط مانند انسانهايى معمولى هستند كه احمق به نظر مى آيند.
از كودكان نگهدارى مى كنيد، زيرا آنها بايد تحصيلكرده شوند. آنها نيز دير يا زود همان روش شما را دنبال مى كنند.
انتظارات شما بسيار زياد است.
از اينرو سرخورده و نوميد مى شويد.
روى اين موضوع تعمق و مراقبه كنيد.
و بسيار، بسيار آرام پيش رويد.
#اشو
@eshg_bazi_ba_ostad
164 views10:41