Get Mystery Box with random crypto!

‍ اتشکده ساسانیان بیجار ، بنایی که هیچگاه شناخته نشد . عبدالحم | ✍کوردی گەڕۊسی✍

‍ اتشکده ساسانیان بیجار ، بنایی که هیچگاه شناخته نشد .
عبدالحمید جعفری _ بهار ۱۴۰۰
در سالهای نه چندان دور و در شب های سرد و یخبندان زمستانهای قدیم بیجار،
گاهی خانواده ها دور کرسی می نشستند و از هر دری سخن می گفتند .
ان وقت ها از ماهواره و تلویزیون و موبایل و تلگرام و غیره خبری نبود .
بیشتر برنامه های مردم به گفتن اخبار داخل شهر ،تعریف خاطره ، گوش کردن به رادیو و صفحات موسیقی گرامافون خلاصه می شد . گاهی از دیوان حافظ فال می گرفتند و گاهی داستانی از شاهنامه می خواندند و زمانی از جن و روح سخن می گفتند که ما بچه های ان زمان این قسمت را خیلی دوست داشتیم . پدر بزرگ و مادر بزرگ و عموها هر کدام داستانی درباره اجنه و ارواح تعریف می کردند و می گفتند :
بقعه بشر حافی بیجار جن دارد و ارواح مردگان در انجا سرگردانند . نکند شب های چهار شنبه به تنهایی از کنار ساختمان بقعه عبور کنید که ...

(( توجه _ بقعه یک بنای ارامگاهی و بشر 《 بوشر 》حافی هم نام یک فرد است ))
تا میانه ی دهه ۱۳۴۰ شمسی ، بنای باستانی بقعه خارج از بیجار قرار داشت و اطراف آنرا برج و باروهای بلند و قدیمی شهر و قبرستانی بزرگ ، فرا گرفته بود .
در میان چهار طاقی بقعه، دخمه های مردگان به شکل اتاقک های کوچک مکعب مستطیل ، به اندازه های دو در یک متر و ارتفاع نیم متر از سطح زمین دیده می شدند که به حالت نامنظم کنار هم قرار داشتند . سقفشان را با تکه های چوب پوشانده و روی سقف و دیوارها را با مخلوط کاه و گل ، اندود کرده بودند . چون در ان زمان امکانات امروزی و چیزهایی مانند آمبولانس یخچال دار و ..‌ نبود ، جسد بعضی از مرده ها را بطور موقت در آن دخمه ها ( اتاقک ها ) قرار می دادند تا در فرصت های مناسب به شهر های قم و کربلا و نجف منتقل کنند.‌
روی بعضی از دخمه ها باز و داخل آنها خالی بود ، یعنی مرده را برده بودند اما
درون بسیاری از انها هنوز جسدهایی وجود داشتند که با توجه به ریزش سقف و دیوار بعضی از این دخمه ها ( اتاقک ها ) داخل آنها کاملا معلوم و اجساد مردگان در حالی که کفن بر روی بدنشان مانند چرم خشک شده بود، با چشمانی گود و دندانهایی سفید و به هم فشرده ، روی لنگه درهای چوبی قدیمی که در کف دخمه ها قرار داشتند ، دراز به دراز خوابیده بودند.
با توجه به ویرانی فضای بقعه و زوزه باد و بودن تخته های شکسته ی تابوت و تکه های کهنه کفن و استخوان مردگان و آثار جادو و جنبل روی دیوارها و سایه روشن های نور ،
صحنه ی بسیار وحشتناکی بوجود اورده بود که مو را بر بدن انسان راست می کرد.
ادامه دارد ...
در زیر تصویری از محل مورد نظر را می بینید. . قله کوه نقاره کوب در سمت چپ گنبد دیده می شود .
عکس از ارشیو جمشید فرجوند فردا