Get Mystery Box with random crypto!

تویی طراوت شعر و تویی بهار غزل شدست چشم سیاه تو اعتبار غزل قل | اشعارغزل عطاخانی

تویی طراوت شعر و تویی بهار غزل
شدست چشم سیاه تو اعتبار غزل

قلم توان سرودن نداشت میدانی؟
نشست واژه به واژه در انتظار غزل

رسان به گردن من شال نرم گیسو را
که واژه واژه ببافم غزل کنار غزل

منم رها شده در کوچه باغ موهایت
شبیه موج شناور به آبشار غزل

منم که مست نگاه و شراب چشم توأم
ولی به دفتر شعر شما خمار غزل

من آن مسافر گم کرده راه و بیتابم
ببر مرا به سراپرده یِ دیار غزل

گرفته فصل بهار آبروی خویش از تو
تو شهریار بهاری تو شهریار غزل

گرفته رنگ غزل واژه های من از تو
چرا که منشأ شعری و افتخار غزل
#داوودنادعلی
@GhazalAtakhani