2021-10-14 08:39:39
فرگشت...
چارلز داروین که بود؟
چارلز داروین متولد سال 1809 میلادی که در انگلستان به دنیا آمد و تحصیلاتش را در دانشگاه ادینبورگ پشت سر گذاشت. او علاقه بسیار زیادی به مطالعه دقیق و عمیق در مسائل زیستی داشت و در 22 سالگی سفری را شروع کرد که 5 سال طول کشید. در این سفر کشورهای زیادی را دید و از جانوران زیادی بازدید کرد. بیشتر نظریههای او در این دوران شکل گرفتند و بیشتر بر نحوه تحول و تغییر جانوران و پیدایش شکل امروزی آنها تاکید دارد که با توجه به این زمینه چندین اصل شکل گرفت. در ادامه به بررسی اصول و نظریههای داروین خواهیم پرداخت.
نظریه داروین بر اساس نظریه مالتوس جامعهشناس و اقتصاددان انگلیسی که درباره رشد جمعیت انسانی، علل بروز فقر و جنگ بود شکل گرفت. نظریه مالتوس بر این اساس بود که جمعیت انسانها بر اساس قاعده رشد هندسی افزایش پیدا میکند در حالی که بیشتر شدن تولیدات تغذیهای بر مبنای قاعده عددی است. در سری رشد هندسی هر عدد مساوی است با ضرب عدد قبلی در یک عدد معین ولی در رشد عددی هر عدد مساوی است با جمع عدد قبلی با یک عدد معین. با توجه به این نظریه رشد انسانها بیشتر از افزایش موادغذایی است. اگر کنترلی بر این جمعیت وجود نداشته باشد میتواند قحطی و فقر را به وجود بیاورد. مالتوس زمان تجدید نسل انسان را 25 سال فرض میکند که با این محاسبه در هر قرن برای هر انسان 4 بار تجدید نسل قابل باور است
از نظر داروین بیشتر بودن نوزادان نسبت به والدین فقط محدود به انسانها نیست و در سایر جانداران هم قابل مشاهده است. حتی معتقد بود که این کثرت در سایر جانداران خیلی بیشتر از انسانهاست. مشخص است که شرایط محیط به همه نوزادان اجازه نمیدهد که رشد و بقا داشته باشند و برای استفاده از فضا و امکانات محیط مبارزهای بین نوزادان صورت میگیرد. بر این اساس اصل اولیه نظریه داروین به عنوان اصل تنازع بقا شکل گرفت. مبارزه برای استفاده از فضا و امکانات فقط میان جانداران یک نوع نیست و افراد مربوط به گونههای مختلف هم برای استفاده از امکانات محیط با یک دیگر مبارزه میکنند. تلاش موجودات برای برخورد با شرایط دشوار را هم تنازع بقا مینامند
انتخاب طبیعی نتیجه منطقی از اصل اول یعنی تنازع بقا است. این نظریه بر اساس ایده گرفتن از نوشتههای پدرش که از معتقدین نظریه تحول بود شکلگرفت. در رابطه با این نظریه، وقتی نوزادان هر نسل به تعداد زیاد و به اعتقاد داروین نامحدود به دنیا میآیند تعداد بسیار کمی از آنها برای ادامه زندگی موفق میشوند، میتوانند از فضا و امکانات استفاده کنند و نسلشان ادامه پیدا کند. در این میان یک سوال به وجود میآید که این تعداد محدود چگونه میان تعداد زیادی از نوزادان امکان ادامه زندگی پیدا میکنند؟
اگر با توجه به نظریه داروین اصل را بر این بگیریم که نوزادان هرگونه با وجود تعداد زیادشان کوچکترین تفاوتی با هم ندارند حذف تعدادی از آنها با توجه به کمبودهای محیطی کوچکترین تغییراتی در افراد گونه به وجود نمیآورد. بنابراین باید فرآیندهایی وجود داشته باشد که بتواند میان نوزادان تفاوتهایی را ایجاد کند که ملاک حذف یا ادامه زندگی و ادامه نسل در آنها باشد. در دوران داروین هنوز چیزی به نام جهش شناخته شده نبود و او همه چیز را به توارث صفات اکتسابی مربوط میدانست. در نتیجه داروین بخش زیادی از تفاوتها را در نوزادان به دلیل توارث سازشهایی که در والدینش رخ داده مربوط میداند
در زمان داروین هنوز مسئله وراثت مطرح نبود. داروین معتقد بود که مسئله و قوانین مربوط به وراثت بسیار پیچیده هستند که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشند. داروین از وراثت چنین نتیجه گرفت که اگر فردی صفاتی را به طور اکتسابی به دست بیاورد و تغییراتی در او ظاهر شود در نسل بعدی او هم در همان سن این تغییرات بروز پیدا میکند. داروین برای توجیه نظریاتش از فرآیند همهزایی استفاده کرد و دیدگاه بقراط را در این زمینه دوباره مطرح کرد. اساس و پایه این نظریه این است که همه اندامهای بدن در تشکیل دادن نطفه مشارکت دارند و هر اندامی سهمی برای ساختن نطفه تولید و ارسال میکند. این شرکت داشتن را داروین ژمول نامید و میگفت اگر به هر دلیلی تغییری در بدن یک شخص ایجاد شود بر اساس ژمول نسلهای بعدی هم دچار تغییر میشوند. این بخش از نظریه داروین بعدها رد شد.
@Glmagic
135 views𝘿𝙚𝙫𝙞𝙡’𝘞𝘰𝘭𝘧, 05:39