خوش‌نیّت بدکردار

2021-06-25 13:46:47 @Goft_Divane باز کردن / نظر دهید

2021-06-25 11:11:27 اما تو بچه‌ی همین کوچه پس کوچه های دل منی. باز کردن / نظر دهید

2021-06-25 00:39:28 من اینجا نیمه چپ صورتم نرمی لحاف رو احساس میکنه و همزمان کمی میسوزه از بد قرار گرفتن روی این چین‌های نرم. در اینجا من چیزیو برای خودم احساس نمی‌کنم. به هرچیزی چنگ میزنم تا این ایده‌ی مسخره‌ی جلو رفتن رو درک کنم. اینکه برای جامعه نقش ایفا کنم و در محیطی رشد کنم که معیارهاش بهم آسیب می‌زنه. من تصویرم از آینده کنترلم روی زندگی و چیز‌هاییه که دارم. تصمیماتی که با دقت می‌گیرم و رشد کردنی که منو بهبود می‌بخشه. یه تصویر دارم. یه تصویری که الان اذیتم میکنه. فعلا می‌ترسم. از چیزی که قراره بسازم، از اون چیزی که من کنترلش رو ندارم. چیزی که رهام کنه و من اونقدر توی تاریکی باشم که هی دستمو دراز کنم، تا حتی بفهمم دیوار کجاست.
من اینجا اونقدر انتظار ابر رو کشیدم، یادم رفته که ریشمو قوی تر کنم تا جایی به آب برسم.
من از خشک شدن می‌ترسم. برای همین شاید خودم زود‌تر باعث مرگم بشم.
مرگ کاکتوس روی طاقچه. باز کردن / نظر دهید

2021-06-25 00:22:55 از خودت تشکر کردی بابت یک روز دیگه که دوام آوردی؟ اصلا و ابدا مهم نیست چیکار کردی تو زنده بودی همین کافیه گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟ بالله که زنده ماندن ما شاهکار ماست آره عزیزم تو یک روز رو بسلامتی گذروندی از بالایی تشکر کن و همت بطلب برای روزهای… باز کردن / نظر دهید

2021-06-25 00:20:27 از خودت تشکر کردی بابت یک روز دیگه که دوام آوردی؟
اصلا و ابدا مهم نیست چیکار کردی
تو زنده بودی
همین کافیه
گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟
بالله که زنده ماندن ما شاهکار ماست


آره عزیزم
تو یک روز رو بسلامتی گذروندی
از بالایی تشکر کن
و همت بطلب برای روزهای پیش رو
حالا هم فقط بخواب
اینا همش زندگیه
هر چی که دیروز گذشت که دیگه رفته
هر چیم قراره فردا بشه که هنوز پیش نیومده
پس با خیال تخت بخواب
این لحظه تنها چیزیه که واقعا صاحبشی پس بچسب بهش باز کردن / نظر دهید

2021-06-24 20:26:39 ماهی هارا می‌گیرم که منقرض نشوند. پولک‌هاشان بعد مرگ مرا دگر‌گون کرد، که چه چیز می‌دانم‌. چرا اینجا خودم را در رود رها می‌کنم.
همان‌طور که خواستی، مردن در برابر مردن. آیینه‌ای که تو خواستی و یک لحظه صبر کن. همان‌طور که خواستی؟ یعنی برابر؟ پس من نباید در آب بمیرم‌. در جایی که تو مردی باید مقابلت باشم. اما اینجا که من بهرحال می‌میرم. پس زندگی می‌کنم و تورا برای شام می‌خورم. یک روز همان‌طور که تو خواستی می‌میرم. مطمعن باش. درست گفتی، ماهی‌ مهربان. باز کردن / نظر دهید

2021-06-24 20:03:27 "میبینم یه پروانه میشینه رو لبه ی کاسه و شروع میکنه آب خوردن. یه پروانه ی زرد با خطای مشکی که خیلی نقش شون قشنگن. نمیدونم چرا ولی دست میکشم رو بالکاش که یهو تبدیل میشه به “جواد”!! دهنم باز میمونه! جوادم میخنده. میگه: آقا جعفر! این طرح پروانه رو یکی از دوستام کشیده بود، بعد انقد قشنگ بود که بهش قول دادم ۳ روز پروانه بشم براش! الانم دو روزه که پروانه بودم و چون باد زیاد میومد اومدم اینجا تو انبار! …"

من پروانه‌شدم، زرد با خط‌های مشکی. توی‌ خواب کسی هم بودم. پروانه‌بودم. زرد با خط‌های مشکی. من از ترس باد قایم شدم. توی رویا، رویای من نه. زرد بودم با خط‌های مشکی.
https://t.me/islamicalkohol/5162 باز کردن / نظر دهید

2021-06-24 19:25:58 من توی هر گیلاسی که برداشتی یک کرم ‌گذاشتم. تو عادت داری همه چیز‌ را نگه‌داری. پروانه‌هارا دوست داری؟ باز کردن / نظر دهید

2021-06-24 10:56:41 یک کوچه‌ باریک هم بود که پله داشت و گلدان.
@Goft_Divane باز کردن / نظر دهید

2021-06-24 10:53:30 امروزِ آفتابی، آفتاب‌گردان‌های گمشده، خار‌های مادر شده و عمارتی که اینجا‌ها بود.
@Goft_Divane باز کردن / نظر دهید