صبح زمان پنهان شدن است. از خواب بیدار میشوند، قبراق و سرحال، | یادداشتهای یک روانپزشک
صبح زمان پنهان شدن است. از خواب بیدار میشوند، قبراق و سرحال، زبانهاشان به اشتیاق نظم از دهانها آویزان شدهاند، نظم و زیبایی و عدالت، و برای حقشان پارس می کنند. بله، صبحها از ساعت هشت یا نه تا ظهر زمان خطرناکی است. اما نزدیک ظهر همه چیز آرام میگیرد، سرسخت ترینها آرام میشوند، به خانه میروند، شاید این طور بهتر بود، اما آنها کارشان خوب بوده، چند باز مانده به جا ماندهاند، اما دیگر هیچ دردسری درست نمیکنند، هر مردی موشهای شکارشدهی خودش را میشمرد. ممکن است اوایل بعدازظهر دوباره آغاز شود، بعد از ضیافت، تجلیلها، تهنیتها، خطابهها، اما در مقایسه با وضعیت صبح هیچ نخواهد بود، سرگرمی محض. (مالوی، بکت، سمی) پ.ن: بهتر از این نمیشد گند پوچی تجارب بشری را دراورد! خدا بکت را قرین رحمت خود کناد. @hafezbajoghli