امروز دو فیلم «بیرویا» و «شب طلایی» را از چهلمین جشنواره فیلم فجر دیدم؛ فیلمهایی متوسط اثر دو نفر از جوانترین فیلمسازان این دوره که درست در نقطه مقابل یکدیگرند. یکی در فیلمنامه قوی است و دیگری در کارگردانی. یک فیلم بسیار پربازیگر و شلوغ است و دیگری تنها ۳ هنرپیشه اصلی دارد.
«بیرویا» اثر آرین وزیردفتری، متن فقیری دارد که رد تصمیمات فیلمنامهنویس در جایجای آن، واضح است و شاید به همین علت است که قصه مخاطب را همراه نمیکند. در عین حال کارگردان «بیرویا» عملکرد خوبی دارد و رگههایی از استعداد را نشان میدهد. پایان فیلم زمانی اتفاق میافتد که از ۳۰ دقیقه قبل، برای مخاطبان قابل پیشبینی شده و یک سوم آخر فیلم را ملالآور کرده است.
«شب طلایی» ساخته یوسف حاتمیکیا، اثری نسبتا خوشساخت با درامی جالب توجه است. فیلمنامه خوب و دیالوگهای خیلی خوبی دارد که در اجرا، به خوبی تصویر نمیشود. «شب طلایی» فیلمی طولانی است که تنش آن در نیمه دوم، حوصله مخاطب را سر میبرد؛ عیبی که بعید است با تدوین مجدد هم حل شود. اولین فیلم حاتمیکیای پسر، تلویزیونی است و با نمایش روی پرده بزرگ، تناسبی ندارد.
@haft30nema