2022-07-11 10:52:05
يك شهيد
در عبور از سايه هاى وهم ناك
ديدمت آرام، روشن، سبز و پاك
مى گذشتى با سكوتى سازگار
فارغ از سوداى قيل و قال خاك
راه، ناهموار، سخت و سرد بود
در دلم غوغايى از بيم هلاك
پيش پايت سايه ها كم رنگ شد
در هجوم نور خوش رنگ پلاك
روى آن ديدم نوشته: "يك شهيد،
عاشقى از جان گذشته، سينه چاك "
جان شيرين تو نور راه شد
راه هموار و دلم آگاه شد
برد سمت مثنوى حال مرا
باز كرد اين بيت ها بال مرا
دل به دنبال تو تا خورشيد رفت
تا همان جايى كه مى شد ديد رفت
صورتت روشن شبيه ماه بود
در نگاهت نقشه هاى راه بود
هر كسى پا جاى پايت مى گذاشت
ترس در جان و دلش جايى نداشت
در عبور از سايه هاى وهم ناك
در مسير تو ندارم هيچ باك
#عظيمه_ايرانپور
@harfhayi_shabihesher
226 views07:52