2022-05-17 19:46:48
منازل آلاخره قسم 4
به رسول خدا خبر دادند که جوانی از مسلمانان در بستر مرگ افتاده است پیامبر(ص) به بالین او آمد دید در حال جان دادن است، او را تلقین کرد و به او فرمود: بگو لا اله الا الله، زبان او لال شد و نتوانست این ذکر را بگوید.
پیامبر(ص) به بانویی که بالای سر آن جوان نشسته بود، فرمود: «آیا این جوان مادر دارد؟»بانو عرض کرد: «من مادرش هستم».
پیامبر(ص) فرمود: آیا تو از این پسر خشمناک و ناراضی هستی؟
بانو گفت: «آری! و اکنون شش سال است که با او سخن نگفتهام.»
پیامبر(ص) شفاعت کرد و به آن بانو فرمود: «از پسرت راضی شو»، آن بانو گفت:«خداوند به خاطر رضایت تو ای رسول خدا، از او راضی شود.»
وقتی که بانو این سخن را که از رضایت خودش، حکایت میکرد گفت، زبان آن جوان باز شد، آنگاه پیامبر(ص) به او فرمود: بگو، لا اله الا الله، جوان این ذکر را گفت.
پیامبر(ص) به او فرمود: اکنون چه میبینی؟
جوان گفت: مرد سیاه چهره و زشت قیافهای را که لباس چرکین در تن دارد و بوی متعفن و بسیار بد میدهد نزدم آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته است.
پیامبر(ص) فرمود: بگو؛
«يَا مَنْ يَقْبَلُ اَلْيَسِيرَ وَ يَعْفُوا عَنِ اَلْكَثِيرِ اِقْبَلْ مِنِّي اَلْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي اَلْكَثِيرَ إِنَّكَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ الرَّحِيمُ»
«ای کسی که اطاعت کم را میپذیری، و از گناه زیاد میگذری، اطاعت کم مرا بپذیر، و از گناه بسیار من بگذر، چرا که تو آمرزندهی مهربان هستی.»
جوان، این کلمات را گفت، آنگاه پیامبر(ص) به او فرمود: چه میبینی؟او گفت: مردی سفیدروی با لباس تمیز و خوشبو نزد من آمده است، آن سیاه چهرهی زشتروی، پشت کرده و میخواهد از نزد من برود.
رسول خدا(ص) فرمود: این کلمات را تکرار کن.
او آن کلمات را تکرار کرد.
پیامبر(ص) فرمود: ای جوان، اکنون چه میبینی؟
جوان گفت: آن شخص سیاه زشت چهره رفت و دیگر او را نمیبینم،
اکنون این شخص سفید و نورانی در نزد من است، در همین حال آن جوان از دنیا رفت.
منازل آلاخره حاج شیخ عباس قمی
@harrozbaqoraan
464 views˙·٠•● محمد حسین ●•٠·˙, 16:46