2021-06-17 11:16:02
یک داف کون طلایی و شیطانم آرزوست
هورنی و هات چو آتش سوزانم آرزوست
خواهم که دست بر کمرش حلقه باشدم
کز پای او کشیدن تنبانم آرزوست
دست از مکیدنش نکشم هیچ تا ابد
من کز ازل مکیدن پستانم آرزوست
گفتند وصف می نشود زیر ناف او
آن را که وصف می نتوان آنم آرزوست
خواهم چنان به بر کشم اش تا چو یک شویم
زین یک ولی نه یک که هزارانم آرزوست
آن جیغ و لب گزیدن و آن آه آه او
و آن چنگ ها از او چو پلنگانم آرزوست
سر تا به پا همه اندام های ما مماس
از پای تا به سر همه جنبانم آرزوست
تخت و چراغ و پنجره را گو شکسته باش
من ریتم های تند و وحشیانه ام آرزوست
آن جست و خیزها و پرش های تا به سقف
و آندم که ز جای خاست نتوانم آرزوست
Join
@hazaliat_official
62 viewsedited 08:16