چندی مسلمانان متعصب از اهالی توس سر از دیوار خانه فردوسی پاکزا | تاریخ پرسیا
چندی مسلمانان متعصب از اهالی توس سر از دیوار خانه فردوسی پاکزاد بلند کرده،به دژنام و ناسزاگویی پرداخته و به فردوسی سنگ می زدند. فردوسی بزرگ چنین گفت: بزنید مرا. سنگپاره و تپانچه و تازیانه های شما بر من هیچ نیست. من شما را نستوده ام و پدران شما را از گمنامی به در نیاوردم؟ من نژاد شما را که بر خاک افتاده بود، دست نگرفتم و تا سپهر نرساندم؟ شما را لال و گُنگ(عجم)می خواندند و من شما را از هوش و هنر سر برنیفراختم؟ و پارسی پدرانتان را که خوارترین می انگاشتند، زبان اندیشه نساختم؟ تَرکه های شما مرا نوازش است و دوالها پر سیمرغ. من چهره ی شما را که میان توری (تُرک) و تازی گم بود، آشکار نکردم و سرزمین از دست رفته ی شما را به جادوی واژه ها باز پس نگرفتم و در پای شما نیفکندم؟ یادگاری های بی خردان روی دیوار خانه این مرد بزرگ تاسف باره! "دیباچه ی نوین شاهنامه" بهرام بیضایی