. نه هراسی نیست خون ما راه دراز بشریت را گلگون کردهست دست تا | " هوشنگ ابتهاج "
. نه هراسی نیست خون ما راه دراز بشریت را گلگون کردهست دست تاریخ، ظفرنامهٔ انسان را زیب دیباچه خون کرده ست آری از مرگ هراسی نیست ... "مرگ در میدان" این آرزوی هر مرد است! من دلم از دشمن کام شدم شدن می سوزد مرگ با دشنه دوست؟ دوستان این درد است
نه ... هراسی نیست پیش ما ساده ترین مسئلهای مرگ است! مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است! من به این باغ میاندیشم که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کردهست دوستان گوش کنید مرگ من مرگ شماست مگذارید شما را بکشند مگذارید که من بار دگر در شما کشته شوم