Get Mystery Box with random crypto!

#پیام_ناشناس سلام پسرم۲۰ من اصن رل نزده بودم تا اینکه چند س | 「 اعتراف کن 」

#پیام_ناشناس


سلام
پسرم۲۰
من اصن رل نزده بودم تا اینکه چند سال پیش ک مدرسم تموم شد یه دختر بود ک خیلی بهش علاقه مند شده بودم و خیلی دوسش داشتم
رفتم و بهش حسم رو گفتم و اونم گفت اوکی و اینا
این به کنار
خانوادم میخاستن دختر خالم رو نامزدم کنن همون سال با اینکه هیچ حسی بهش نداشتم زوری میخواستن این کارو کنن
منم با اون دختر که ازش خوشم اومده بود گفتم بیا فرار کنیم و اونم خیلی خانواده بی‌خیالی داشت و به خانوادش دروغ گفت ک می‌ره مسافرت با رفیقاش و اونام قبول کردن و اومد خلاصه خیلی اسرار زیادی داشت که باهم بریم سمت یکی از روستاهای گیلان منم فقط میخواستم از دست خانوادم فرار کنم ک منو با دختر خالم نامزد نکنن قبول کردم و رفتیم
رسیدیم و اینا بعد منو برد سمت یکی از خونه های اطراف همون روستا و در زد و یه پسر درو باز کرد به ما گفت بیاین تو و دختره دست منو گرفت و رفتیم
بعد من نشستم رو یه صندلی و یهو اون دوتا اومدن سمتم منم راستش هنگ کرده بودم که چرا دارن اینجوری میان سمتم اومدن و منو بستن ب صندلی گفتم دارین چیکار میکنین و اینا ولی دیر شده بود اونا کار خودشونو کرده بودن دهنمم با چسب بستن چون اونجا خونه های زیادی داشت
گفت ک بستیمت تا سکس مارو ببینی
منم هنگ کرده بودم و دهنم بسته بود هیچی نمیتونسم بگم
اونا کارشون کردن و اینا و من خیلی حس بدی داشتم قلبم شکست من خیلی دوسش داشتم اما یهو دیدم اون کارو کرد با اون پسر خیلی حس بدیه امیدوارم هیچکس تجربش نکنه:)
ببخشید زیاد شد؛)

Admin :

-

@I_ETRAF