گلوبالیسم چیست؟ (قسمت سوم) همانطور که در قسمتهای قبل توضیح د | جنبش فدرال دموکراتیک ایران
گلوبالیسم چیست؟ (قسمت سوم)
همانطور که در قسمتهای قبل توضیح داده شد، سال ۲۰۳۰ بهعنوان شروع دوران جدید یا بهعبارتی جهانیسازی جهان انتخاب شده است. البته پر پیداست که انتخاب این سال «۲۰۳۰» از روی تصادف نبوده بلکه بر اساس محاسبات خاص بوده.
همانطور که در قسمتهای قبل توضیح داده شد، زمانی که بانک مرکزی امریکا از پشتوانه طلا در سال ۱۹۷۱ خودش را خارج میکند، به خوبی میدانند که نظام پولی و اقتصادی که بدون هیچ پشتوانهای در حال چاپ پول هست، عمر کوتاهی خواهد داشت و تخمین زده شده که عمر این سیستم تا قبل از ۲۰۳۰ به پایان خواهد رسید و چنانچه خودشان بطور کنترل شده این نظام اقتصادی و پولی را تخریب نکنند و سیستم جدید پولی را جایگزین نکنند، این سیستم متلاشی خواهد شد و چه بسا که خودشان در زیر آوار چنین فروپاشی خفه شوند.
دو مرجع رسمی و معتبر که دائما از این تحولات صحبت میکند و حتی تا اندازه زیادی چشمانداز در ارتباط با دنیای مورد نظرشان بعد از سال ۲۰۳۰ را میدهد:
۱- سازمان ملل متحد که زمان تاسیساش به بعد از جنگ جهانی دوم میرسد.
۲- همایش جهانی اقتصاد و یا همان اجلاس داووس هست که زمان تاسیساش دقیقا به یک ماه بعد از خروج امریکا از پشتوانه طلا به سال ۱۹۷۱ برمیگردد و موسس این سازمان بیلیونر معروف آلمانی امریکایی کلاس شوآب هست.
در حقیقت تمام هماهنگیها، برنامهریزیها، پیدا کردن استراتژیهای مختلف در ارتباط با چگونگی انتقال جهان به سیستم جدید تا قبل از سال «۲۰۳۰» به عهده این سازمان بوده.
این سازمان از سال ۱۹۷۱ در همایش سالانهاش، همیشه از رهبران مختلف کشورهای جهان و شرکتهای غول پیکر و بیلیونرهای مختلف جهان دعوت نموده برای به پیش بردن «هدف سال ۲۰۳۰». در حقیقت برنامهها در این سازمان تدوین شده و بعد از تدوین شدن به سازمان ملل منتقل شده برای چگونه اجرا شدن این برنامهها.
شما با رفتن به وبسایت رسمی این دو سازمان بخوبی میتوانید: ۱- شاهد قدمت مباحث جهانیسازی و یا همان گلوبالیسم بشوید.
۲- شاهد تصویر دنیایی که برای جهانیان بعد از سال ۲۰۳۰ ترسیم کردهاند بشوید.
صد البته تمام سعی و تلاششان در این جهت هست که نشان بدهند، این جهان جدید، جهانی خیلی بهتر، عادلانهتر، صلحآمیزتر و در کل انسانیتر برای جهانیان خواهد بود.
طوریکه در نگاه اول وقتی هر شخصی که ذرهای احساس انسان دوستی درش باشد، به شوق و شعف میآید. ولی وقتی با نگاهی انتقادی بهش نگاه میشود، میشود عمق فاجعه انسانی را در این «جهان جدیدشان» دید که فقط با یک کادو پیجی زیبا میخواهند تحویل جهانیان بدهند که از این طریق بتوانند بیشترین مشارکت مردم جهان در این تغییرات را داشته باشند.
بعنوان مثال در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۵ سازمان ملل قطعنامهای را صادر کرد که بر طبق این قطعنامه تمام کشورهای عضو سازمان ملل متعهد میشوند که ۱۷ تارگت (هدف) را تا قبل از سال ۲۰۳۰ به انجام برسانند و دوباره در سپتامبر ۲۰۱۹ سازمان ملل با اعلام اینکه ۱۰ سال بیشتر به سال ۲۰۳۰ نداریم را «دهه فعالیت» برای تکمیل شدن این ۱۷ هدف هست. و اعلام میکند که اگر چه به تکمیل این اهداف در یک سری از کشورها خیلی نزدیک هستیم ولی در یک سری از کشورهای دیگر هنوز باید خیلی کارها انجام بدهیم تا به اهدافمون برسیم.
جالبی قضیه اینجاست که شخصا توانستهام مباحث جهانی سازی (گلوبالیسم) و چگونگی این انتقال تا سال ۲۰۳۰ را در آرشیو سازمان ملل تا سال ۲۰۰۲ و این مباحث را در آرشیو «سازمان همایش جهانی اقتصاد» به سال ۱۹۹۹ پیدا کنم، ولی همچنان هر وقت صحبت از این «دنیای جدید» میشود، با یک پرچسب «تئوری توطئه» میخواهند این بحث را انکار کنند.
به نظر من این برنامه «جهانیسازی» دیگر خیلی عیان تر از آن هست که بشود انکارش کرد و بجای انکار آن، باید این بحث را واکاوی کرد و دید که آیا این جهانی سازی به نفع بشریت روی کره زمین بطور عام و نفع ایرانیان بطور خاص هست یا نه؟؟؟
سوال اصلی این باید باشد، آیا «خیری» در جهانیسازی برای انسانها وجود دارد یا «شر»؟؟؟؟
طبق تحقیقات گستردهای که داشتم چ، نه تنها هیچ «خیری» در این جهان جدید برای نوع بشر و ایرانیان مقیم در ایران نمیبینم، که بر عکس «شر» کامل میبینم.
در مباحث آینده میتوانم دلایل خودم را برای «شر» دیدن این پدیده بیاورم.