2021-11-16 11:30:22
اقتصاد دولتی؛ میراث پهلویاول عباس امانت
مداخلهء دولت در مالیه، بانکداری و صنعتیسازی از ویژگیهای متمرکزسازی اقتصاد در ابتدای دوره پهلوی بود.
بخشی از ابتکارات دولت، ریشه در مطالبات عصر مشروطه داشت و بخشی دیگر از سیاستهای اقتصادی شوروی و ترکیه الگوبرداری شد. به لطف عواید دولت از شرکت نفت ایران-انگلیس، افزایش جمعیت و مصرف بیشتر، حجم اقتصاد رشد کرد و یکسره دگرگون شد. ترمیم مالیه دولت و سرمایهگذاری در زیرساختها، با اقتصاد غیرمداخلهگر قاجاری در تضاد بود. نرخ رشد جمعیت نیز چشمگیر، و در طی دو دهه حکومت پهلوی اول، ۱/۵٪ بود. بین سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۲۰ بودجهء دولت بیش از یازده برابر شد.
در روستاها اوضاع به سیاق گذشته بود. اقتصاد کشاورزی باقی ماند و تغییر خاصی در مالکیت زمین رخ نداد. اقتصاد شبانی ایلیاتی نیز راکد و رو به افول بود.
بازار نفوذ قدیمی خود بر تجارت و تولید را از دست داد و این امر منجر به نزول تجار سنتی شد و به نوبهء خود جلوی رشد بورژوازی سرمایهدارانه در ایران را گرفت. توقف رشد بخش خصوصی، گسترش فاصله میان زندگی شهری و روستایی و افزایش تکیه دولت بر عواید مستقل مانند درآمد انحصارات و نفت، مهمترین میراث دوره پهلوی اول بود. وابستگی دولت به مالیات شهروندان کمتر شد و حکومت نامحبوب برای محافظت از خود باید پول بیشتری خرج ارتش و پلیس میکرد.
حکومت برای اینکه حضور خود در تقریبا همه بخشهای صنعت را حفظ کند باید تبدیل به بزرگترین کارفرمای کشور میشد. این روند با اندک استثنائاتی در سراسر دوره پهلوی و پس از آن حفظ شد. این شروع مصیبتی بود که اقتصادسیاسی ایران تا الان هم بدان دچار است. اقتصاد دوره پهلوی اول مانند دیگر اقتصادهای دولتی ثابت کرد به شدت ناکارآمد است و این ناکارآمدی از دههای به دههای دیگر منتقل شده است. متمرکزسازی و مدرنسازی مالیه دولتی، نخستین اولویت نظام پهلوی بود.
تا سال ۱۳۰۷ ذخیره عواید نفتی، به ۴ میلیون دلار رسید که بیشتر صرف تقویت امور نظامی و بوروکراسی روبه رشد شد. برای تامین هزینه ساخت راهآهن در سال ۱۳۰۶ انحصار شکر اعمال کردند و پس از آن نوبت انحصار فروش و صادرات تریاک و پس از آن تنباکو و اقلام دیگر شد.
یکی از نشانههای تغییر زمانه آن بود که کنترل دولتی تجارت، هیچ مقاومتی از سوی بازار در پی نداشت و این وضع با اعتراضات تنباکو و ایضاً اعتراض علیه کنترل دولتی قیمتها در صدر مشروطه کاملاً در تضاد بود.
شبکه بانکداری جدید هم سیطرهء دولت بر فضای اقتصادی مملکت را تقویت کرد و بازار را بیشتر کنار زد. چهار بانک دولتی ملی، سپه، کشاورزی و استقراضی جایگزین نهادهای وامده بازاری و شبکههای مالی خصوصی قاجاری از جمله تجارتخانهء برادران ارمنی تومانیان که در شهرهای ایران شعبه داشت و در پایتختهای خارجی نیز شرکایی داشت، یا صرافیهای زرتشتی و سیستم وثیق-برات بازار شد. بانکداری تبدیل به بخش لاینفک تجارت ایران با کشورهای اروپایی شد و شریک اصلی این تجارت، دولت ایران بود!
بین سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۸ کل حجم واردات ایران ۲۵۰درصد افزایش یافت در حالیکه حجم صادرات ثابت باقی ماند. در همین دوره درآمد نفتی چیزی حدود ۲۵درصد از عواید سالانه دولت را تشکیل میداد. در سال ۱۳۱۹، عایدی نفت به ۲۰ میلیون دلار رسید. برنامه پهلوی برای صنعتیسازی بزرگ مقیاس وجه دیگر متمرکزسازی دولت بود. کارخانههای نساجی حوالی املاک وسیع رضاشاه توسعه یافتند. او تقریبا تمام املاک خود را به زور از ملاکین بزرگ و خرده کشاورزان ستانده بود. او همچنین بخشی از زمینهای مصادرهای را به افسران و مقامات محبوب خود تحویل داد. عمدهء پروژههای دولتی اندکی پس از رضاشاه تعطیل شد. در دوره پهلوی اول، تولید فرش و صادرات این نماینده صنایع دستی ایرانی نیز رونق مجدد یافت.
378 views08:30