2021-05-05 10:51:03
«کیفرخواست»؛ بخش یازدهم
قسمت دوم|
بدیهی است که دکتر نورعلی تابنده تنها قربانی این نظام جمهوری اسلامی نبوده است اما قطعا یکی از برجسته ترین و فرهیخته ترین قربانیانی بوده است که در طول حیات پربرکتش سرمنشاء عمیق ترین تاثیرات در پهنه فرهنگ و صحنه سیاست ایران زمین و حتی جهان بوده است.
شاید بسیاری از ایرانیان هنوز نمی دانند که تصمیم آیت الله خمینی برای پایان دادن به جنگ فرسایشی بیحاصل با عراق از پی آمدهای خجسته نامه ای بوده است که دکتر نورعلی تابنده و یارانش در آخرین سال جنگ برای او ارسال کردند.
دکتر تابنده همچنین یکبار دیگر در اقدامی شجاعانه که نهایتاْ به بازداشت خانگی اش منجر شد پیراونش را از درگیر شدن در یک جنگ بی حاصل دیگر منع کرده بود و بدین ترتیب کشور را از سراشیبی سقوط مجدد به جنگی نجات داده بود.
«موازنه منفی»
بدیهی است فرقه ای نیابتی که با دسیسه و تدلیس همسایه شمالی بر این کشور باستانی مسلط شده تا از آن بعنوان سرپلی برای اعمال و اجرای منطقه ای بخشی از سیاستهای جهانی آن همسایه استفاده کرده و نهایتا نفوذش را در خاورمیانه تسهیل کند و در این راه از تمامی ابزارهای مادی و معنوی در دسترس منجمله ترور، آدم کشی ، سوء استفاده از باوری های مذهبی و حتی ایجاد یک مذهب جعلی و دروغین و اشاعه باورهای بی ریشه و خرافی بهره جسته ،هرگز مجاهدات ها و تلاشهای وطنپرستانه و بشردوستانه فرهیختگانی نظیر دکتر نورعلی تابنده و همرزمان صدیقش را تحمل نخواهد کرد و بهر روش ممکن تلاش خواهد کرد تا هم خودشان و هم آراءشان را از صفحه روزگار محو نماید.
در حالی که در کشورهایی نظیر مصر، عراق ، سوریه ، الجزایر و بسیاری از کشورهای دیگر ملی گرایی نوعی همگامی با سیاست های جهانی شوروی تلقی می شد و رهبرانی نظیر جمال عبدالناصر به اتخاذ سیاستهای چپ گرایانه معروف بودند ،ایران شاید یکی از معدود کشورهای جهان بود که ملی گرایان آن هرگز مناسبتی با چپ گرایی نداشتند.
بعنوان مثال در حالی که حزب توده در طول دهه بیست شمسی همنوا با ملی گرایان ساز مخالفت با تمدید واگذاری امتیاز استخراج انحصاری نفت جنوب به انگلستان را کوک کرده بود ولی همزمان خواستار واگذاری امتیاز استخراج انحصاری نفت شمال به شوروی بود.
اخراج شوروی از آذربایجان و بعد اتخاذ سیاست معروف به «موازنه منفی» توسط دکتر مصدق که بعدها بطور عوامفریبانه ای توسط سردمداران نظام جمهوری اسلامی در سیاست خارجی با شعار نه شرقی نه غربی مورد بهره بردای قرار گرفت از مهمترین دست آوردهای ملی گریان محسوب میشدند که استراتژیست های روسی به تعمق جدی و نهایتاْ طراحی یک برنامه بلندمدت نفوذ در صحنه سیاست ایران واداشت.
در این ارتباط ملی گرایان مستقل و متعهدی مانند دکتر نورعلی تابنده و یارانش بزرگترین مانع در برابر اجرای سیاست های اتحاد جماهیر شوروی در ایران و در نتیجه خاورمیانه بشمار می رفتند.
به لحاظ ژئوپلتیکی ایران همواره یک قدرت منطقه ای مسلط در خاورمیانه بوده است و این واقعیت حتی توسط امپراطوری عثمانی نیز در طول تاریخ برسمیت شناخته شده بود.
بر این اساس هیچیک از کشورهای نوبنیاد خاورمیانه که خود از متصرفات عثمانی در پیش از جنگ جهانی اول بودند هرگز در فکر دشمنی با ایران نبوده و هرگز در این راه اقدامی نکرده ند درگیری های محدود مرزی عراق با ایران نیز پیش از انکه بتواند به حساب دشمنی استرتژیک گذاشته شود بیتشر معلول نفوذ شوروی در هیات حاکمه عراق و نیز نا مشخص بودن مرزهای بین دوکشور بود.
در چنین شرایطی و با توجه به پراکندگی جمعیتی شیعیان در مناطق نفت خیز خاورمیانه – که در قسمت دهم این سلسله مقالات توضیح داده شد – تنها راه موجود برای شوروی سرمایه گذاری بلند مدت برای برجسته کردن اختلافات مذهبی و قومی میان اقوامی بود که برای قرنها بطور مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زندگی کرده بودند.
این ماموریت – همانگونه که پیشتر توضیح داده شد- به گروه کوچکی از روحانیون شیعه و روسوفیلهای مدرسه حقانی که تربیت شده های دستگاههای امنیتی روس بودند واگذار شد و آنها با دستیاری هیأت های مؤتلفه، اجرای این مهم را بر عهده گرفتند.
فارغ التحصیلان مدرسه حقانی برای این منظور ناچار از بدست گرفتن مهار توده بودند و در این راه علاوه بر بهره برداری از باورهای موجود همچنین به خلق و اشاعه خرافاتی پرداختند که پیش از آن سابقه نداشت.
ادامه دارد ...
برای مشاهده لینک سایت اینجا کلیک کنید
به قلم افشین ساجدی
instagram.com/p/COdzUgknKpt/
ارتباط با ما :
@contactinfosufi
@infosufi
105 viewsedited 07:51