Get Mystery Box with random crypto!

بسم رب العشاق #قسمت_پنجم #حق_الناس من عاشق شده بودم عاشق | ڪانال مدافعان حـرم

بسم رب العشاق
#قسمت_پنجم
#حق_الناس


من عاشق شده بودم عاشق مردی که تمام فکر و ذهنش سوریه بود

عاشق مردی که یه بار نگفت منم مثل بقیه مدافعین حرم قبل از اینکه مدافع حرم بی بی باشم مدافع زن و بچه ام باشم

الان که شما دارید این داستان که دوستم مینویسه میخونید شاید بگید همه جا تو اون یک سال زندگی من خطا کردم

اما من فقط عاشق بودم
خلاصه بگذریم بریم سر اصل داستان

به خاطر شدت گریه فشارم افتاده بود
وارد خونه که شدم رنگ و روخم مادرم رو ترسوند با استرس گفت یسنا تا الان کجا بودی ؟
چیکار میکردی؟

ومن در برابر تمامی سوالات مادر فقط سکوت کرده بودم

هنوز وارد اتاق نشده بودم که از حال رفتم

وقتی چشمام باز کردم دیدم شبه فاطمه پیشمه تو بیمارستان

فاطمه:یسنا جان خواهری چیکارکردی باخودت ؟
میدونی فشارت چند بود خدا رحم کرد
منو علی همون موقعه اومدیم خونتون

صدای دراومد فاطمه گفت بفرمایید
علی و محمد باهم واردشدن

علی :یسناخانم خوبی ؟
با چشمهای اشک بار و صدای که از ته چاه درمیومد گفتم

بله

محمد:آجی کوچولو با خودت چیکار کردی؟

دلم میخواست داد بزنم لعنتی نگو آجی کوچولو

خلاصه بگم اون شب دکتر منو مرخص نکرد چون فشارم ۵/۵بود

فردا صبحش مادر و فاطمه و محمد اومدن دنبالم

ما با خانواده علی ،محمد،فاطمه خیلی صمیمی بودیم

حالا این دل لعنتی عاشق محمد شده بود

@Iran_Iran
http://telegram.me/Iran_Iran